2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
«آغاز»، «گردش کار» و «فرجام» بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
کد مطلب: ١٢٣٢٣ تاریخ انتشار: ٢٨ بهمن ١٣٩٩ - ١٩:٢٣ تعداد بازدید: 434
سخنراني ها » شبکه ولی عصر
«آغاز»، «گردش کار» و «فرجام» بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

ویژه برنامه پیامبر رحمت 99/12/21

 


 لینک دانلود ویدئو

    بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 99/12/21

 

موضوع: «آغاز»، «گردش کار» و «فرجام» بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

ویژه برنامه پیامبر رحمت

فهرست مطالب این برنامه:

«آغاز»، «گردش کار» و «فرجام» بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

دو نکته مهم و شنیدنی سوره علق!

آیه 67 سوره مائده، ثمره بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

آیه 55 سوره مائده، شرط ایمان به بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

آیه 3 سوره مائده، فرجام رسالت و بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

فلسفه بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در قرآن کریم

فلسفه بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در کلام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

اسلام رحمانی؛ حقیقت یا توهّم و خیال!

تماس بینندگان برنامه

اشکالی بر حدیث مهم کافی در باب غدیرخم!

آیا ائمه معصومین (علیهم السلام) مصداق آیه 105 سوره توبه هستند!؟

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه شما بینندگان عزیز و محترم «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

در ویژه برنامه مبعث در خدمت شما عزیزان هستیم. عید مبعث حضرت رسول گرامی اسلام یکی از اعیاد بزرگ اسلام را خدمت همه شما بینندگان عزیز و مؤمنین گرامی تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

امیدوارم در این عید عزیز، همگی ما مشمول رحمت واسعه الهی حضرت رحمة للعالمین، پیامبر خوبی‌ها و مهربانی‌ها حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) باشیم.

افتخار این را داریم که در این ویژه برنامه مبعث به عنوان استاد و کارشناس محترم برنامه در خدمت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم. ان شاءالله از فرمایشات و بیانات ایشان در این برنامه استفاده خواهیم کرد.

اجازه می‌خواهم از استاد دعوت کنم تا عرض سلامی خدمت شما داشته باشند و در ادامه برنامه با مباحث و سؤالات این ویژه برنامه در خدمت همه شما بینندگان عزیز خواهیم بود. حاج آقا سلام علیکم و رحمة الله، اسعد الله أیامکم سعیدا، بفرمایید:

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند یا تکرار برنامه را می‌بینند، خالصانه‌ترین سلامم را همراه با تبریک عید مبعث و بعثت پیامبر رحمت تقدیم می‌کنم و موفقیت همه عزیزان را از خداوند منّان خواهانم.

رسم ما این است که در آغاز برنامه یادی از حضرت صدیقه طاهره می‌کنیم تا خودمان و برنامه و شبکه و دست اندرکاران و همه و همه را بیمه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کرده باشیم.

سرفصل کتاب آفرینش زهراست

روح ادب و کمال بینش زهراست

روزی که گشایند در باغ بهشت

مسئول گزینش و پذیرش زهراست

یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی

ما در خدمت حضرتعالی هستیم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکریم. حاج آقا در روز عید مبعث هستیم. با توجه به بعثت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مطالبی پیرامون نگاه کلی به مسیر و جریان بعثت و اتفاقاتی که حول محور بعثت پیغمبر اکرم افتاد، بفرمایید.

«آغاز»، «گردش کار» و «فرجام» بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

همانطور که حضرتعالی اشاره فرمودید، من باید این نکته را عرض کنم که معمولاً دوستان اتفاقاتی که در شب بعثت یا اول صبح بعثت رخ داد را ملاک قرار می‌دهند و پیرامون آن صحبت می‌کنند.

به نظر بنده بعثت یک آغازی دارد، یک گردش کاری دارد و یک فرجامی دارد. اگر ما بعثت را تنها مختص بیست و هفتم رجب و اتفاقاتی که صبحگاه این روز افتاد بدانیم، خیلی صحیح نیست.

در خصوص اینکه در آغاز بعثت چه کسانی در کنار رسول گرامی اسلام بودند، روایات معتبر داریم که امیرالمؤمنین و حضرت خدیجه (سلام الله علیهما) به هنگام آغاز وحی در کنار نبی گرامی اسلام بودند. بنده به یک گردش کار کلی اشاره کنم. بعثت با آیه شریفه:

(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَق)

بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید.

تا جایی که می‌فرماید:

(عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یعْلَم)

و به انسان آنچه را نمی‌دانست یاد داد.

سوره علق (96): آیات 1 – 5

رسالت نبی گرامی اسلام با آیه ابلاغ به ثمر نشست، آنجا که خداوند متعال می‌فرماید:

(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاس)

ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای.

سوره مائده (5): آیه 67

رسالت با آیه ولایت؛

(إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُون)

سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده‌اند و نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند.

سوره مائده (5): آیه 55

بیمه گردید و با آیه اکمال؛

(الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینا)

امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.

سوره مائده (5): آیه 3

هم پایان پذیرفت. آغاز و فرجام رسالت روی این چهار محور دور می زند.

دو نکته مهم و شنیدنی سوره علق!

در محور اول که در سوره علق آیه اول تا پنجم آمده است، رسول گرامی اسلام مأمور می‌شود دو نکته اساسی را ابلاغ کند.

نکته اول، عبارت (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَق) است. از میان تمام صفات و اسماء الهی، کلمه «خالقیت» ذکر شده است. این آیه نکته و پیامی دارد که ما باید قدری روی آن دقت کنیم.

رسالت رسول گرامی اسلام در جامعه‌ای آغاز می‌شود که بت پرستی تمام جزیرة العرب را فراگرفته بود، به طوری که در درون و اطراف کعبه بیش از سیصد و شصت بت وجود داشت.

وهابی‌ها و بعضی از قرآنیون ناصبی ادعا می‌کنند که بحث خالقیت برای بت پرستان حل شده بود، زیرا قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکثَرُهُمْ لا یعْلَمُون)

هر گاه از آنها سؤال کنی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است مسلماً می‌گویند اللَّه بگو الحمد للَّه (که خود شما معترفید) ولی اکثر آنها نمی‌دانند.

سوره لقمان (31): آیه 25

این افراد اصلاً این آیه را نفهمیدند. این آیه شریفه می‌فرماید که اگر از فطرت این افراد سؤال کنید فطرت آنها شهادت می‌دهد که خالق آسمان و زمین خداوند متعال است، نه اینکه زباناً این افراد می گویند خالق آسمان و زمین خداست.

این افراد در خالقیت مشکل داشتند. همانطور که در سوره مبارکه رعد آیه شانزدهم آمده است:

(أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیهِم)

آیا آنها شریکانی برای خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند خدا آفرینشی داشتند و این آفرینشها بر آنها مشتبه شد؟!

مردم جزیرة العرب اصلاً بت‌ها را خالق می‌دانستند، نه اینکه بگوییم آنها در خالقیت مشکلی نداشتند و مشکلشان فقط در عبودیت بود. افرادی که چنین ادعایی می‌کنند، اصلاً قرآن را نفهمیدند یا اصلاً قرآن نخواندند!! قرآن کریم می‌فرماید:

(أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیهِم)

بلافاصله در ادامه می‌فرمایند:

(قُلِ اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَی‌ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار)

بگو خدا خالق همه چیز است و او است یکتا و پیروز!

سوره رعد (13): آیه 16

چنین نیست که خداوند متعال یک قسم را خلق کرده باشد و بت‌ها هم یک قسم را خلق کرده باشند. مشکل جامعه آن روز تنها شرک در عبودیت نیست.

متأسفانه وهابیت با چشم بسته و گوش‌های کر شده قضاوت می‌کنند. «ابن تیمیه» یک اظهار نظری کرده و این افراد هم آن را تکرار می‌کنند.

همچنین در سوره مبارکه فاطر آیه 40 و سوره مبارکه احقاف آیه 4 عین این عبارت آمده است. عزیزان دقت کنند:

(قُلْ أَ رَأَیتُمْ شُرَکاءَکمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْک فِی السَّماواتِ أَمْ آتَیناهُمْ کتاباً)

بگو آیا فکر نمی‌کنید این معبودانی را که شریک خدا قرار داده‌اید به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند؟ یا اینکه شرکتی در (آفرینش و مالکیت) آسمان‌ها دارند؟ یا به آنها کتابی (آسمانی) داده‌ایم و دلیلی از آن برای (شرک) خود دارند؟

سوره فاطر (35): آیه 40

مشکل این افراد تنها مشکل عبودیت نبود، بلکه مشکل خالقیت و ربوبیت هم داشتند. بنابراین نکته اول این است که آیه شریفه (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَق) می‌فرماید که خالق آسمان و زمین پروردگار است و غیر از او خالقی نیست.

(قُلِ اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَی‌ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار)

نکته دوم که در سوره مبارکه علق آمده این است که از میان تمام نعمت‌هایی که خداوند عالم به بشر ارزانی داشته است، نعمت آگاهی و علم و بصیرت را گوشزد می‌فرماید.

خیلی جالب است که در اولین سوره‌ای که نازل می‌شود، بعد از مسئله خالقیت و توحید می‌فرماید:

(عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یعْلَم)

به بیان بهتر، آگاهی و بصیرت افزایی که خداوند عالم به بشریت داده است، تنها میّز میان بشر و دیگر موجودات است. قرآن کریم در سوره مبارکه یوسف آیه 108 جمله زیبایی دارد و می‌فرماید:

(قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکین)

بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم، منزه است خدا، و من از مشرکان نیستم.

سوره یوسف (12): آیه 108

در این آیه شریفه آمده است که من نمی‌خواهم شما همانطور که از آباء و اجدادتان تقلید می‌کردید بت‌ها را عبادت کنید. آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که به این قضیه اشاره دارد و می‌فرماید:

(إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتَدُون)

ما نیاکان خود را بر مذهبی یافتیم و ما نیز به آثار آنها هدایت شده‌ایم.

سوره زخرف (43): آیه 22

قرآن کریم در آیه 108 سوره یوسف می‌فرماید: من نمی‌خواهم فردا به من هم بگویید که تا دیروز به دین پدرانمان بودیم و امروز به دین رسول اکرم هستیم.

(عَلی بَصِیرَةٍ) به این معناست که من می‌خواهم آگاه سازی کنم و ببینم که آیا این بت می‌تواند چیزی بیافریند؟! اگر سنگی از بالا بیاید، این بت می‌تواند سنگ را از خود دفع کند؟! آیا این بت زبان دارد و می‌شنود؟!

وقتی حضرت ابراهیم می‌خواست بت‌ها را از بین ببرد، تبر را به گردن بت بزرگ می‌اندازد، بت پرستان به حضرت عرضه می‌دارند که تو این بت‌ها را شکستی!؟ حضرت ابراهیم فرمود:

(بَلْ فَعَلَهُ کبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا ینْطِقُون)

بلکه بزرگشان کرده باشد! از آنها سؤال کنید اگر سخن می‌گویند!!

سوره انبیاء (21): آیه 63

بت پرستان سرشان را پایین انداختند، زیرا بتی که نتواند حرف بزند و از خود دفاع کند و کسی که ضربه زده معرفی کند به چه درد می‌خورد!؟

رسول گرامی اسلام فرمودند که در این سوره مسئله بصیرت مسئله مهمی است. اگر بصیرت افزایی در جامعه ما صورت بگیرد، قطعاً برای رسیدن به کمالات و جلوگیری از انحرافات و اختلافات و فتنه‌ها کمک زیادی می‌کند.

تمام سرمنشأ این مسائل بصیرت و عدم بصیرت است. مشاهده کنید در صدر اسلام تمام فتنه‌ها و انحرافاتی که در جامعه اسلامی افتاد از این جهت بود که مردم بصیرت نداشتند.

امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره به خانه‌های انصار می‌رفتند تا از آنها طلب یاری کنند. در مقابل انصار می‌گفتند: یا علی! اگر قبل از اینکه با ابوبکر بیعت کنیم این مطالب را می‌فرمودید و ما بصیرت داشتیم، بیعت نمی‌کردیم.

حال سؤال اینجاست که آیا واقعاً آگاهی نداشتید یا خود را به تغافل می‌زنید؟! مگر فاصله غدیر با رحلت رسول گرامی اسلام چند روز بود؟! مگر بیش از هفتاد و اندی روز بود؟!

همچنین تمامی شورش‌هایی که در زمان امیرالمؤمنین اتفاق افتاد را خواص انجام دادند. صحابه‌ای که از گوشه و کنار و در سال آخر رسالت مسلمان شده باشند، نبودند. آن‌ها خواصی بودند که عمری در رکاب رسول گرامی اسلام شمشیر کشیده بودند، اما خواصی بی بصیرت و تابع هوای نفس بودند.

امیرالمؤمنین در جنگ جمل با «زبیر» و «طلحه» مناظره می‌کند و می‌فرماید: مگر پیغمبر اکرم در غدیر خم مرا به عنوان ولی و جانشین معرفی نکرده بودند؟! «طلحه» گفت: یادم رفته بود!!

به تعبیر مقام معظم رهبری مناظره امیرالمؤمنین روی «طلحه» تأثیر گذاشت به طوری که او از بودن در جبهه طرف مقابل و سپاه عایشه انصراف داد!!

می‌بایست «طلحه» به جبهه امیرالمؤمنین می‌آمد، اما سرش را پایین انداخت و رفت. او نه در جبهه علی بن أبی طالب آمد و نه در جبهه عایشه ماند.

در نتیجه «مروان» از پشت سر چند تیر به سمت او پرتاب کرد، او را کشت و به «أبان بن عثمان» گفت: الآن نفس راحتی کشیدم، زیرا یکی از قاتلین پدرت را کشتم! تمامی این قضایا به بصیرت برمی گردد.

(أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی)

من و کسی که با من است، با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم.

بنده از بینندگان عزیز می‌خواهم معنای کلمه (مَنِ اتَّبَعَنِی) را از تفاسیر شیعه و اهل سنت پیدا کنند. عموم مفسرین بر این عقیده هستند که مراد از (مَنِ اتَّبَعَنِی) امیرالمؤمنین است.

آیه 67 سوره مائده، ثمره بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

این یک نکته در رابطه با بحث بعثت است، با این توضیح که آغاز بعثت چگونه بوده است. در خصوص محور دوم عرض کردیم با ابلاغ آنچه در آیه 67 از سوره مبارکه مائده آمده بود، مطرح شد.

(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)

این رسالت با آیه 67 از سوره مبارکه مائده به ثمر نشست و اگر چنین نشود، رسالت ناتمام است.

پیام این آیه شریفه این است که بعثتی که شروع شده و بیست و سه سال زحمتی که پیغمبر اکرم کشیده است، یک متممی دارد. اگر این متمم نیاید، این رسالت به ثمر نمی‌نشیند.

ما بارها گفتیم که نمی‌خواهیم دوستان کتب شیعه را ببینند، بلکه به کتاب‌های اهل سنت مراجعه کنید.

آقای «ابن ابی حاتم» متوفای 327 هجری در کتاب «تفسیر» خود مطلبی در این زمینه دارد. «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنة» جلد هفتم صفحه 179 پیرامون «تفسیر ابن ابی حاتم» و «تفسیر طبری» می‌نویسد:

«الذین لهم فی الإسلام لسان صدق و تفاسیرهم متضمنة للمنقولات آلتی یعتمد علیها فی التفسیر»

منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 7، ص 179، فصل قال الرافضی البرهان الحادی و العشرون

«تفسیر ابن ابی حاتم» جلد چهارم صفحه 1172 در رابطه با آیه 67 از سوره مبارکه مائده می‌نویسد:

«نزلت هذه الایة یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی علی بن ابی طالب»

تفسیر القرآن، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن إدریس الرازی، دار النشر: المکتبة العصریة - صیدا، تحقیق: أسعد محمد الطیب، ج 4، ص 1172، ح 6609

«آلوسی» که در حقیقت یک سلفی است، مطلبی در این زمینه دارد. یکی از آقایان می‌گفت که ایشان مطالبی که نسبت به آیه 55 از سوره مبارکه مائده آورده است را از صوفیه نقل می‌کند. بنده گفتم: ایشان خودش صوفی هست.

در حال حاضر ما حدود چهارصد میلیون سنی داریم که صوفی هستند. دانشگاه الأزهر به عنوان بزرگ پایگاه اهل سنت همگی صوفی هستند. شیخ الأزهر خود صوفی است. صوفی که جدای از اسلام نیست!

ما بعضی از صوفی‌هایی همانند صوفی‌های شرق کشور داریم. این افراد نماز و روزه را کنار می‌گذارند و دکان باز کرده‌اند. ما این افراد را نه تنها شیعه بلکه اصلاً مسلمان نمی‌دانیم.

ما افرادی که ادعا می‌کنند ما به مقاماتی رسیده‌ایم و تکلیف از ما ساقط شده است را منکر قرآن کریم می دانیم و اصلاً آنها را مسلمان نمی‌دانیم. این افراد اصلاً مسلمان نیستند، چه رسد به اینکه شیعه باشند!!

در مقابل صوفی‌هایی که در اهل سنت داریم سنی هستند و در بحث امامت با ما اختلاف دارند، اما واجبات و محرمات را عین آنچه قرآن کریم و سنت فرموده است بیان می‌کنند.

«آلوسی» در کتاب خود «روح المعانی» جلد ششم صفحه 193 از قول «ابن مسعود» روایتی نقل می‌کند و می‌نویسد:

«کنا نقرأ علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و سلم) یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

ما همگی در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین می‌خواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..

ما بارها عرض کردیم کلمه «کان» در ادبیات عرب دلیل بر استمرار است. وقتی می‌خواهد بگویند: "همیشه بوده است"، واژه «کان» را به کار می‌برند. «کنا» هم صیغه مع الغیر و به معنای "همه صحابه" است.

حال اینکه در اینجا بحث تحریف هست یا تحریف نیست، آقایان خود قضیه را حل کنند. همچنین آقای «سیوطی» در کتاب «الدر المنثور» همین تعبیر را مطرح می‌کند و می‌نویسد:

«وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ علی عهد رسول الله (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک) ان علیا مولی المؤمنین (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)»

ابن مریویه به نقل از ابن مسعود می‌گوید ما همگی در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین می‌خواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.

الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 3، ص 117، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..

آقای «شوکانی» که متوفای 1250 و سلفی المذهب هست و کتاب‌هایش عمدتاً در عربستان سعودی به چاپ می‌رسد، در کتاب «فتح القدیر» جلد 2 صفحه 69 می‌نویسد:

«کنَّا نَقْرَأُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک- إِنَّ عَلِیا مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ- وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ»»

فتح القدیر، المؤلف: محمد بن علی بن محمد بن عبد الله الشوکانی الیمنی (المتوفی: 1250 هـ (، الناشر: دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب - دمشق، بیروت، الطبعة: الأولی - 1414 هـ، ج 2، ص 69، باب سورة المائدة (5): آیة 67

آیه 55 سوره مائده، شرط ایمان به بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

بنابراین با ولایت علی بن أبی طالب رسالت نبی گرامی اسلام به ثمر نشست. آیه شریفه می‌فرماید:

(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)

بعثتی که سال اول با آیه شریفه (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَق) شروع شده است در حقیقت با معرفی امیرالمؤمنین به عنوان اینکه استمرار رسالت با ولایت و امامت هست، به ثمر نشست و با آیه ولایت بیمه گردید.

(إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ)

خداوند عالم ابتدا ولایت خود را مطرح فرموده است. ولایت خداوند متعال چیست؟! آیا این بدان معناست که خداوند متعال دوست و رفیق و ناصر شماست؟!

(وَلِی) به معنای این است که خداوند متعال همه کاره شماست؛ هم در تکوین شما ولایت دارد هم در تشریع شما!

کلمه (وَلِی) تکرار نشده است که در آیه شریفه آمده باشد: «انما ولیکم الله و ولیکم رسوله»، بلکه یک مبتدا و موضوع آمده است و سه محمول دارد.

به عنوان مثال ما بارها آیه شریفه اذن را آوردیم که می‌فرماید:

(قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَکمْ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ الَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم)

بگو خوش‌باور بودن او به نفع شماست (ولی بدانید) او ایمان به خدا دارد و (تنها) تصدیق مومنان می‌کند، و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آورده‌اند، و آنها که فرستاده خدا را آزار می‌دهند عذاب دردناکی دارند.

سوره توبه (9): آیه 61

در این آیه شریفه کلمه (یؤْمِنُ) تکرار می‌شود و به صورت «یؤمن بالله و للمؤمنین» نیامده است. طبق این آیه شریفه ایمان پیغمبر اکرم به خداوند ایمان واقعی است و ایمان پیغمبر اکرم به مردم ایمان ظاهری است.

بنابراین به دلیل اینکه استعمال کلمه (یؤْمِنُ) در خدا با استعمالش در مؤمنین تفاوت داشت، کلمه (یؤْمِنُ) تکرار شده است.

در مقابل در آیه ولایت کلمه (وَلِی) تکرار نشده است. معلوم است (وَلِی) که در خدا هر استعمالی دارد، در (وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُون) هم همین تعبیر را خواهد داشت.

این قضیه خیلی واضح و روشن است. اگر کسی یک سر سوزن وجدان خود را قاضی قرار دهد، همه چیز روشن است. مشاهده کنید در کتاب «تفسیر طبری» جلد ششم صفحه 288 آمده است:

«إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا قال علی بن أبی طالب»

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 6، ص 288، باب المائدة: (55) إنما ولیکم الله... ..

همچنین در حدیث بعد آمده است:

«الآیة قال نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع»

آیه در حق علی بن أبی طالب نازل شده که صدقه داد در حالی که در رکوع بود.

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 6، ص 288، باب المائدة: (55) إنما ولیکم الله... ..

آقای «آلوسی» در کتاب «روح المعانی» جلد 6 صفحه 167 می‌نویسد:

«وغلب الأخباریین علی أنها نزلت فی علی کرم الله تعالی»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 167، باب المائدة: (55) إنما ولیکم الله... ..

ایشان در همان جلد صفحه 186 می‌نویسد:

«والآیة عند معظم المحدثین نزلت فی علی کرم الله تعالی وجهه»

این آیه نزد معظم محدثین در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) آمده است.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 186، باب المائدة: (66) ولو أنهم أقاموا... ..

بنابراین طبق این آیه شریفه ولی شما خداوند متعال و پیغمبر اکرم و علی بن أبی طالب است. در حقیقت این آیه این رسالت را بیمه کرد.

رسالتی که ولایت الله نباشد، آن رسالت و آن دین ناقص است. رسالتی که ولایت پیغمبر اکرم نباشد، به درد نمی‌خورد. همچنین رسالتی که ولایت علی بن أبی طالب نباشد بازهم به درد نمی‌خورد.

بنابراین رسول گرامی اسلام با آیه ولایت بعثت را بیمه کرد به طوری که هر تکه‌ای از آیه ولایت را بردارید، نقص بر رسالت و نقص بر دین و نقص بر اسلام است.

آیه 3 سوره مائده، فرجام رسالت و بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

نکته بعدی اینکه آیه اکمال هم، فرجام رسالت و فرجام بعثت است. خداوند متعال می‌فرماید:

(الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ)

امروز دین شما را کامل کردم.

امروز دین شما با چه چیزی کامل شد؟! آیا دین با نماز کامل شد؟! مردم از زمانی که در مکه بودند، نماز می‌خواندند. آیا دین با روزه کامل شد؟! مردم که سال دوم هجرت روزه گرفتن را شروع کردند.

آیا دین با زکات کامل شد؟! عمده آیات زکات مکی است. آیا دین با حج کامل شد؟! پیغمبر اکرم چندین بار حج عمره و حجة الوداع انجام دادند.

معلوم است امروز اتفاقی افتاده است که این اتفاق باعث شده بعثت و رسالت نبی گرامی اسلام به کمال رسیده است.

حال می‌خواهیم ببینیم این چه اتفاقی است. ما اصلاً به دنبال کتب شیعه نیستیم. در کتاب «تاریخ بغداد» جلد هشتم روایتی از قول «ابوهریره» نقل شده است که صددرصد معتبر است.

راوی می‌گوید بعد از اینکه پیغمبر اکرم، علی بن أبی طالب را برای ولایت معرفی کرد، خلیفه دوم آمد و گفت:

«بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولی کل مسلم»

تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 8، ص 289، ح 4392

البته «ابن کثیر دمشقی سلفی» در کتاب «البدایة و النهایة» جلد هفتم صفحه 350 نقل می‌کند و می‌نویسد:

«هنیئا لک یا ابن أبی طالب اصبحت الیوم ولی کل مؤمن»

گوارا باد این مقام برای توای فرزند ابوطالب. امروز ولی امر همه مؤمنین شدی.

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 7، ص 350، باب حدیث غدیر خم

در روایت قبل کلمه «مولی» به کار رفته بود، اما در اینجا کلمه «ولی» به کار رفته است.

مجری:

مشابه همان تعبیری که قرآن کریم به کار برده است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله، عین همان تعبیری که خلیفه اول و دوم در رابطه با خلافتشان دارند. در کتاب «صحیح مسلم» جلد سوم صفحه 1378 حدیث 1757 روایتی از قول خلیفه دوم، خطاب به امیرالمؤمنین و عباس آمده که می‌گوید:

«فلما تُوُفِّی رسول اللَّهِ قال أبو بَکرٍ أنا وَلِی رسول اللَّهِ»

در این روایت نیامده «أنا خلیفة رسول الله» یا «أنا الحاکم» یا «أنا الإمام». در ادامه می‌نویسد:

«ثُمَّ تُوُفِّی أبو بَکرٍ وأنا وَلِی رسول اللَّهِ وَوَلِی أبی بَکرٍ»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1378، ح 1757

آیا «وَلِی» در اینجا به معنای دوست است؟! آیا مضمون روایت چنین است که وقتی پیغمبر اکرم از دنیا رفت، ابوبکر و عمر دوست و رفیق پیغمبر اکرم بودند؟! آیا این بدان معناست که دیگران دشمن رسول گرامی اسلام بودند؟!

خلیفه دوم می‌گوید: زمانی که ابوبکر از دنیا رفت، من گفتم که من ولی پیغمبر اکرم و ولی ابوبکر هستم. آیا این بدان معناست که دیگران دشمن هستند؟!

امکان ندارد یک بام و دو هوا باشد!! امکان ندارد شما در یک جا «وَلِی» را ولایت امر یا خلیفه یا حاکم یا امام معنا کنید، اما زمانی که «وَلِی» نسبت به امیرالمؤمنین به کار رفته است آن را دوست معنا کنید. امکان ندارد نسبت به معنای حدیث غدیر؛

«مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ»

ادعا کنید که می‌فرماید: هرکسی دوست من است، علی هم دوست اوست!! یک بام و دو هوا امکان ندارد.

گرچه شاید در گذشته بعضی افراد از روی تقلید قبول می‌کردند، اما امروزه حتی زمانی که جوانان اهل سنت و وهابی روشن می‌شود و بصیرت پیدا می‌کنند آگاه می‌شوند و حاضر نیستند حرف‌هایی که بزرگانشان به آنها تلقین می‌کنند را بپذیرند.

بنده بارها در مناظرات گفتم که شما حدیث «مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ» را برای من معنا کنید. معنای روایت چنین است: هرکسی من مولای او هستم، علی مولای اوست.

آیا شما اینطور معنا می‌کنید: هرکسی من دوست او هستم، علی هم دوست اوست؟! یا چنین معنا می‌کنید: هرکسی مرا دوست دارد، علی را هم دوست داشته باشد. این اصلاً با ترجمه ظاهری حدیث نمی‌سازد!

مهم‌تر از همه؛

«الست اولی بکم من انفسکم قلنا بلی یارسول الله قال الست اولی یا رسول الله قال ألست ألست ألست قلنا بلی یا رسول الله»

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 7، ص 350، باب حدیث غدیر خم

وقتی پیغمبر اکرم آیه 6 از سوره مبارکه احزاب را بیان می‌فرمایند، معنای «الست اولی بکم» چیست؟!

آیا پیغمبر اکرم این جمعیت را در آنجا نگه داشتند تا بگویند: "من دوست علی بن أبی طالب هستم، شما هم دوست علی بن أبی طالب باشید"؟!

"هرکسی مرا دوست دارد، علی را هم دوست داشته باشد"؟! یا مراد رسول گرامی اسلام این بود: "من دوست علی بن أبی طالب هستم، شما هم دوست علی بن أبی طالب باشید"!؟

کلمه «مولی» به معنای «دوست» استعمال نمی‌شود. هرکجا واژه دوست آمده است، کلمه «حب» آمده است.

(إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّه)

اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد.

سوره آل عمران (3): آیه 31

مشاهده کنید در قرآن کریم چقدر واژه «حب» یا «ود» آمده است. کلمه «مولی» در قرآن کریم به معنای «حب» نیامده است. در خصوص آیه شریفه؛

(مَأْواکمُ النَّارُ هِی مَوْلاکم)

و جایگاهتان آتش است، و همان سرپرستتان می‌باشد.

سوره حدید (57): آیه 15

تمام مفسرین اهل سنت بالاتفاق گفتند:

«النار أولی بکم»

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 27، ص 228، باب الحدید: (15) فالیوم لا یؤخذ... ..

نگفتند: «النار یحبکم»! این بدان معناست که آتش شما را دوست دارد و می‌خواهد شما را در آغوش بگیرد.

بنابراین بنده خواستم این سه نکته را در خصوص آغاز بعثت، گردش کار بعثت و فرجام بعثت بیان کنم. این‌ها نکاتی است که ما باید به آن دقت کنیم و بعثت را تنها در (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَق) خلاصه نکنیم.

گردش کار بعثت باید از روز اول بیست و هفت رجب تا بیست و هشتم ماه صفر بررسی شود و مشخص شود که چه مسائلی اتفاق افتاد. ما باید تمامی این مسائل را بررسی کنیم و روی میز بگذاریم. این به معنای بعثت است!

در مقابل اگر ما تنها اتفاقات شب و روز بعثت و ماجرای حضرت خدیجه و ماجرای «ورقه بن نوفل» را بیان کنیم، به ذهنم می‌رسد که در حق بعثت جفاست. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکریم.

الا محمد اقرا و ربک الأکرم

بخوان به نام خداوندگار لوح و قلم

بخوان که خوانده خدایت پیمبر اکرم

بخوان که هر سخن توست آیتی محکم

یک میان برنامه می‌بینیم، برمی گردیم و در بخش دوم برنامه در خدمت شما عزیزان خواهیم بود.

مجدداً این عید سعید را خدمت همه شما بینندگان عزیز و محترم تبریک عرض می‌کنم. در ویژه برنامه عید مبعث از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در خدمت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی و در خدمت همه شما بینندگان عزیز و محترم هستیم.

این برنامه هم مثل سایر برنامه‌های زنده «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» آماده شنیدن صدای شما و دریافت نظرات و سؤالات شماست.

دوستان راه‌های ارسال پیام و ارتباط تلفنی با این ویژه برنامه را خدمت شما زیرنویس می‌کنند و می‌توانید از این راه‌ها با برنامه خودتان مشارکت داشته باشید.

استاد راجع به بعثت خیلی زیاد صحبت می‌شود. حقیقت اسلام در قرآن و احادیث اهلبیت (علیهم السلام) هست. فلسفه بعثت را از دیدگاه اهلبیت و قرآن برای ما بفرمایید.

فلسفه بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در قرآن کریم

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اگر بخواهیم در این خصوص بحث کنیم، چندین جلسه به طول می‌انجامد تا روشن شود فلسفه بعثت چیست.

این موضوع مستلزم این است که ما ببینیم قبل از ظهور اسلام جامعه جزیرة العرب در چه موقعیت و وضعیتی بودند و با آمدن اسلام چه اتفاقاتی افتاد تا روشن شود فلسفه بعثت چه بوده است.

در این زمینه دو آیه در قرآن کریم هست. آیه 164 از سوره مبارکه آل عمران و آیه دوم سوره مبارکه جمعه. خداوند متعال در سوره مبارکه آل عمران می‌فرماید:

(لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِین)

خداوند بر مؤمنان منت گذارد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها پیامبری از جنس خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.

سوره آل عمران (3): آیه 164

این آیه شریفه سه بحث را مطرح می‌کند. سوره مبارکه جمعه هم همینطور است. آیه شریفه می‌فرماید:

(هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِین)

او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند، و آنها را پاکیزه کند، و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

سوره جمعه (62): آیه 2

(یزَکیهِمْ) خود دنیایی دارد. ما در اینجا باید پای صحبت بزرگان و عرفا همانند «مرحوم قاضی»، «ملأ حسینقلی همدانی»، «مرحوم بهاری»، «مرحوم طباطبایی»، «مرحوم بحرالعلوم» و بزرگانی که مسیر سیر و سلوک و تزکیه را طی کرده‌اند، می نشینیم.

ما در بحث تزکیه باید ببینیم چه مراحلی را باید از کجا آغاز کرد و تا کجا باید پیش رفت. بعضی افراد در این خصوص هزار میدان نوشته‌اند که هزار منزل هست تا تزکیه تمام شود. بعضی افراد صد میدان دارند.

بعضی افراد همانند «خواجه عبدالله انصاری» در کتاب «منازل السایرین» تزکیه را به صد منزل تقسیم کرده است. بعضی افراد همانند «مولانا» تزکیه را به هفت منزل تعبیر کرده‌اند.

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک گوشه‌ایم

امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرمایند: این‌ها همگی حرف است. بین انسان و خداوند متعال یک قدم بیشتر فاصله نیست. قدم اول پا گذاشتن روی هوای نفس و قدم دوم در کوی جانان در عالم ملکوت هستیم.

(وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوی)

و آن کس که از مقام پروردگارش خائف بوده و نفس را از هوی باز داشته بهشت جایگاه او است.

سوره نازعات (79): آیات 40 و 41

طبق این آیه شریفه تزکیه تنها به یک چیز نیاز دارد و آن هم اینکه ما هوای نفس را در خودمان بکشیم تا نفس کشته شود.

امیرالمؤمنین در کتاب «نهج البلاغه» در رابطه با سیر و سلوک مطلبی دارند که خیلی جالب است. بنده به آقایانی که می‌خواهند در زمینه سیر و سلوک کار کنند، توصیه می‌کنم خطبه 220 را به دقت مطالعه کنند.

«مرحوم علامه طباطبایی» در کتاب «المیزان» حرف‌های ناب و درّ در رابطه با «قَدْ أَحْیا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَه» دارند.

مادامی که نفس دچار انانیت است، من احساس می‌کنم که من هستم که دارم حرف می‌زنم، من هستم که علم دارم، من هستم که حرکت می‌کنم و من هستم که قدرت دارم، این یعنی ما هنوز اسیر نفس هستیم.

اگر ما این نفس را کشتیم به طوری که تمام حرکاتمان را جلوه‌ای از حرکات خداوند دانستیم و علم ما سایه علم الهی بود و قدرت ما سایه سار علم الهی بود و حرکت و افعال ما همه تحت اراده خالق است.

(وَ اللَّهُ خَلَقَکمْ وَ ما تَعْمَلُون)

با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایی را که می‌سازید!

سوره صافات (37): آیه 96

تمام مسائل روی این یک جمله است. اگر ما به جایی رسیدیم که احساس کردیم هرآنچه از ما سر می زند به اراده خداوند متعال است، به تزکیه دست پیدا کرده‌ایم.

در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند

آنچه استاد ازل گفت بگو، می گویم

اگر به اینجا رسیدیم به طوری که خودمان را ندیدیم و در خودمان تجلی اسماء و صفات خدا را دیدیم، عصاره تزکیه است. اینجاست که شاعر می‌گوید:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است، مقام آدمیت

و:

بار دیگر از ملک پران شوم

آنکه در وهم تو ناید آن شوم

در رابطه با (یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ) عموم شیعیان و اهل سنت بر این عقیده هستند که مراد از (یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ) قرآن کریم است و مراد از (الْحِکمَةَ) هم سنت است.

این که عده‌ای سنت را انکار می‌کند و ادعا می‌کنند که ما تنها قرآنی هستیم، اصلاً قرآن را نفهمیده‌اند.

بنده در این زمینه مطلب زیاد دارم. ما در بحث خارج فقه مقارن حدود شش ماه در رابطه با مشروعیت سنت بحث داشتیم. در کتاب «مجمع البیان» آمده است:

«(وأنزل الله علیک الکتاب والحکمة) أی: القرآن والسنة»

تفسیر مجمع البیان، نویسنده: الشیخ الطبرسی، ج 3، ص 189، باب 113

«امام شافعی» کتابی به نام «احکام القرآن» دارد. ایشان هم در این کتاب ذیل آیه شریفه (یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ) می‌نویسد:

«فسمعت من أرضی من أهل العلم بالقرآن یقول الحکمة سنة رسول الله»

أحکام القرآن، اسم المؤلف: محمد بن إدریس الشافعی أبو عبد الله، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1400، تحقیق: عبد الغنی عبد الخالق، ج 1، ص 28، فصل فی فرض الله عز وجل فی کتابه واتباع سنة نبیه

مجری:

حضرت استاد! این قضیه از مسائل مشترک میان شیعه و اهل سنت است. اینکه کتاب هست نقل جدیدی است، زیرا تنها قرآن کریم نمی‌شود. آن‌ها به سنت و روایت خودشان و ما به سنت و روایت اهلبیت (علیهم السلام) عمل می‌کنیم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در حال حاضر قرآنیون در سراسر دنیا زیاد تبلیغ می‌کنند و در ایران هم افرادی هستند که تعدادشان هم کم نیست.

«مصطفی طباطبایی» کتابی تحت عنوان «فهم قرآن بدون سنت» نوشته است. مضمون کتاب این است که بدون آنکه ما از احادیث استفاده کنیم، باید قرآن را از قرآن استفاده کنیم.

من به یکی از این افراد که در فضای مجازی هم ادعای زیادی داشت، گفتم: ما سنت را هم کنار می‌گذاریم. بنده الآن می‌خواهم نماز صبح بخوانم. بفرمایید در کجای قرآن کریم آمده است که نماز صبح بخوانید؟! از کجای قرآن می‌فهمیم که نماز صبح دو رکعت است، رکوع دارد، سجده دارد یا سلام دارد؟!

ایشان که از رو نرفت، گفت: قرآن کریم از ما ماهیت نماز را خواسته است. حال اگر نماز را یک رکعت خواندید، چهار رکعت خواندید، فارسی خواندید، عربی خواندید، ترکی خواندید فرقی نمی‌کند!!

بنده گفتم: این ادعای شما را نه شیعه قبول دارد، نه سنی و نه وهابی. این یک دین جدید است. شما همانند بهائیت دین جدیدی می‌آورید که جدای از اسلام باشد.

بنابراین در رابطه با قرآن کریم این دو آیه مربوط به فلسفه بعثت کاملاً معنا را روشن می‌کند. فلسفه بعثت انبیاء الهی اولاً ساختن انسان است، تزکیه در سایه تقواست و آن هم با قرآن سنت تا انسان به مقاماتی برسد که خداوند برای او انسان را آفرید.

فلسفه بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در کلام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در خطبه اول در این زمینه مطالب بسیار زیادی دارد. بنده نمی‌خواهم عزیزان را خیلی زیاد معطل کنم تا اگر سؤال دیگری هم باشد در خدمت شما باشم. حضرت فرمود:

«فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیهِمْ أَنْبِیاءَهُ لِیسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ»

انبیاء الهی آمدند تا فطرت‌های ناب و اصیل بشری را شکوفا کنند.

«وَ یذَکرُوهُمْ مَنْسِی نِعْمَتِه ِ وَ یحْتَجُّوا عَلَیهِمْ بِالتَّبْلِیغِ»

و نعمت‌هایی که خداوند عالم به بشر ارزانی داشته و بشریت فراموش کرده را برای مردم بیان کنند.

«وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»

و آنچه در دل عقل‌ها دفن شده است را بیرون بیاورند.

این درست همانند کسی است که گنج زیر زمین را کشف می‌کند و بیرون می‌آورد. توانمندی‌هایی که در عقل بشر هست و بشر از او غافل مانده و در زوایای عقلش دفن شده را بیاورند.

امیرالمؤمنین در همین خطبه در رابطه با بعثت رسول گرامی اسلام هم خیلی مفصل مطالبی مطرح می‌کند و می فرماید:

«إِلَی أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [ص] رَسُولَ اللَّهِ ص لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَی النَّبِیینَ مِیثَاقُهُ»

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 44، خ 1

این مطالب دنیای دیگری دارد. بنده دیشب هم دیدم «استاد روستایی» مطالبی مطرح کردند در رابطه با اینکه رسول گرامی اسلام قبل از اینکه حضرت آدم آفریده شود، نبی بوده است و از انبیاء الهی در معراج سؤال فرمودند:

«علی ما بعثوا»

هدف بعثت شما چه بوده است؟

«قال قلت علی ما بعثوا»

پیغمبر اکرم می‌فرماید که من گفتم: هدف بعثت شما چه بوده است؟

«قال علی ولایتک وولایة علی بن أبی طالب»

همه پیامبران جواب دادند: هدف بعثت ما ولایت تو و ولایت علی بن أبی طالب بوده است.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حل‌ها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 241، ح 9519

دیشب در این زمینه خیلی مفصل بحث شد و بنده دیگر در این زمینه زیاد صحبت نمی‌کنم. ما چندین جلسه وقت نیاز داریم تا در رابطه با همین خطبه امیرالمؤمنین بحث کنیم. اگر نکته جدیدی هست، من در خدمت شما هستم.

مجری:

استاد سؤالی در این زمینه وجود دارد. پیامبر بزرگوار اسلام به پیامبر رحمت معروف هستند و واقعاً هم همینگونه است و «رحمة للعالمین» هستند.

بعضی افراد می‌خواهند این صفت را تعمیم بدهند و بگویند که پیغمبر اکرم در همه شئون و در همه جا و با همه افراد با رأفت و مهربانی برخورد می‌کردند. این دقیقاً خلاف آن چیزی است که در قرآن کریم ذکر شده است، زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُم)

محمد فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.

سوره فتح (48): آیه 29

بنده می‌خواستم نظر شما را بدانم و شما پاسخی برای ما بفرمایید. چیزی که امروزه تحت عنوان اسلام رحمانی مطرح می‌شود، چقدر می‌تواند راجع به رحمت پیغمبر اکرم صحیح باشد؟!

اسلام رحمانی؛ حقیقت یا توهّم و خیال!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

این آقایان که دائماً دم از اسلام رحمانی می‌زنند، به نظر بنده اصلاً قرآن را نمی‌خوانند و مشکل اصلی همین جاست.

خداوند عالم صد و سیزده سوره از قرآن کریم را با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع کرده و در آن شکی نیست. قرآن کریم در سوره مبارکه انعام آیه 12 می‌فرماید:

(قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏ قُلْ لِلَّهِ کتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ)

بگو آنچه در زمین و آسمانهاست برای کیست؟ بگو برای خدا است، رحمت (و بخشش) را بر خود حتم کرده.

سوره انعام (6): آیه 12

در سوره مبارکه زمر آیه 53 که به تعبیر امام صادق امیدوار کننده ترین آیه در قرآن کریم این آیه است، می‌فرماید:

(قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم)

بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد زیرا که او غفور و رحیم است.

سوره زمر (39): آیه 53

قرآن کریم در سوره مبارکه حجر آیه 49 تعبیر زیبایی به کار برده و می‌فرماید:

(نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیم)

بندگانم را آگاه کن که من غفور و رحیمم.

سوره حجر (15): آیه 49

به بیان بهتر خداوند به دنبال گنهکاران می‌گردد. همانطور که در روایت هم آمده است خداوند عالم برای هیچ عملی به اندازه برگشتن یک بنده گنهکار به طرف خودش خوشحال نمی‌شود.

(إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابِین)

خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد.

سوره بقره (2): آیه 222

خداوند متعال در سوره مبارکه حجر می‌فرماید که به بندگانم خبر بده من بخشنده و مهربانم، بلافاصله در ادامه می‌فرماید:

(وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ)

(و نیز آنها را آگاه کن که) عذاب و کیفر من عذاب دردناکی است.

سوره حجر (15): آیه 50

قرآن کریم در سوره مبارکه نحل می‌فرماید:

(وَ لَوْ یؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَک عَلَیها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکنْ یؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی)

و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات کند جنبنده‌ای را بر پشت زمین باقی نخواهد گذارد!، ولی آنها را تا زمان معینی بتاخیر می‌اندازد.

سوره نحل (16): آیه 61

بنده دیدم همین «طباطبایی» که سردسته وهابی‌های درون شیعی است، در یک جا می‌گوید: من که با زیارتگاه‌ها و توسلات مخالف هستم، چرا ائمه اطهار مرا نابود نمی‌کنند!؟

ببینید چقدر حرف احمقانه و بچگانه‌ای می زند! فرعون علی رغم اینکه دائماً تفرعن می‌کرد، خداوند عالم به او مهلت داد!!

او زنان و کودکان زیادی را کشت، اما خداوند عالم تقاص گناهان او را همان لحظه از او نگرفت. خداوند عالم به او مهلت زیادی داد تا زمانی که در بزنگاه، او و افرادش را در دریا غرق کرد.

آقای «طباطبایی» ناراحت نباشید، زمان اخذ شما هم می‌رسد!! «شداد» هم چنین سرنوشتی داشت. همچنین در جنگ، زمانی که کفار تمامی عزیزان رسول گرامی را در جنگ کشت، آیا در همان لحظه پاسخ گرفتند؟! خیر!

این آقا حرفی می زند به طوری که انسان گمان می‌کند کاملاً از قرآن کریم بی خبر است. در رابطه با نبی گرامی اسلام هم همینطور است. ما در دعای افتتاح می‌خوانیم:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِک وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّک وَ أَیقَنْتُ أَنَّک أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکالِ وَ النَّقِمَة»

تهذیب الأحکام، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج 3، ص 108، ح 38

ما باید این دو را با همدیگر داشته باشیم. قرآن کریم از طرف دیگر در سوره مبارکه انبیاء آیه 107 می‌فرماید:

(وَ ما أَرْسَلْناک إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِین)

ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.

سوره انبیاء (21): آیه 107

قرآن کریم در جای دیگر می‌فرماید:

(وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم)

و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درا، و بر خدا تکیه کن که او شنوا و داناست.

سوره انفال (8): آیه 61

همین پیغمبری که با این افراد پیمان صلح می‌بندد، اگر این افراد آمدند معاهده را به هم زدند رسول اکرم هم با آنها با جدیت برخورد می‌کند.

یکی از آقایان می‌گفت: "کفار در پیمان عهد شکنی می‌کردند و پیغمبر اکرم دومرتبه با این افراد پیمان می‌بست." این ادعا کاملاً غلط است و معلوم می‌شود این افراد اصلاً قرآن نمی‌خوانند. قرآن کریم در سوره مبارکه توبه آیه 4 می‌فرماید:

(وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَةً فَانْبِذْ إِلَیهِمْ عَلی سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ الْخائِنِین)

و هر گاه (با ظهور نشانه‌هایی) از خیانت گروهی بیم داشته باشی (که عهد خود را شکسته حمله غافلگیرانه کنند) به طور عادلانه به آنها اعلام کن (که پیمانشان لغو شده است) زیرا خداوند خائنان را دوست نمی‌دارد.

سوره انفال (8): آیه 58

و:

(الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ ینْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا یتَّقُونَ)

کسانی که با آنها پیمان بستی سپس هر بار عهد خود را می‌شکنند و (از پیمان شکنی و خیانت) پرهیز ندارند.

(فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یذَّکرُون)

اگر آنها را در (میدان) جنگ بیابی آن چنان به آنها حمله کن که جمعیتهایی که پشت سر آنها هستند پراکنده شوند، شاید متذکر گردند (و عبرت گیرند).

سوره انفال (8): آیات 56 و 57

این‌ها هم آیه قرآن کریم است. امکان ندارد که شما تنها (رَحْمَةً لِلْعالَمِین) را بیاورید و همانطور که قرآن کریم می‌فرماید:

(نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعْض)

به بعضی ایمان داریم و بعضی را انکار می‌کنیم.

سوره نساء (4): آیه 150

عمل کنید. «باباطاهر» می‌گوید:

هنی لا تقنطوا خوانی عزیزم

مگر یاویلتا ناخواندنی بی

«وحشی» قاتل حضرت حمزه سیدالشهدا بود، به طوری که قلب پیغمبر اکرم را به درد آورد. پیامبر پس از شهادت حضرت حمزه به طوری گریه کردند که بیهوش شدند.

«وحشی» بعد از فتح مکه به طرف طائف رفت، او سپس برگشت و از پیغمبر اکرم درخواست بخشش کرد. رسول گرامی اسلام او را بخشیدند، اما فرمودند که جلوی چشم من نباش و به جای دیگر برو!!

همچنین «هبار بن أسود» شتر زینب دختر رسول گرامی اسلام را رم داد و باعث سقط جنین او شد. به همین خاطر رسول گرامی اسلام در مکه خون او را هدر کرد.

همین شخص بعد از مدتی خدمت پیغمبر اکرم آمد. حضرت فرمود: چه چیز باعث شد تا نزد من بیایی؟! او گفت: عفو و رحمت و بخششتان! رسول اکرم هم او را بخشیدند.

«عکرمه» پسر «ابوجهل» همانند پدرش بود، به همین خاطر پیغمبر اکرم در فتح مکه خون او را هدر کرد و فرمود: «عکرمه» هرکجا بود، باید او را بکشید. در مقابل زمانی که همسرش «أم حکیم» واسطه شد و حضرت هم او را بخشید.

مشاهده کنید اینها مواردی از رحمت پیغمبر اکرم است. از طرف دیگر در جنگ احد شخصی همانند «معاویة بن مغیرة» دست و پای حضرت حمزه را تکه تکه کرد و به عثمان پناهنده شد.

رسول اکرم فرمود: «معاویة بن مغیرة» باید کشته شود. در نتیجه او توسط «معاویة بن عمار» و «زید بن حارثه» به قتل رسید و به درک واصل شد.

این موارد هم در تاریخ هست. به دلیل اینکه فرصت نیست، بنده نمی‌توانم تصاویر این مطالب را نشان دهم. مشاهده کنید در کتاب «الکامل فی التاریخ» اثر «ابن اثیر» جلد دوم صفحه 58 قضیه را مفصل مطرح می‌کند.

مجری:

استاد یکی از این آقایان همین قضیه را تا اینجا نقل می‌کند، اما تکه آخر که «معاویة بن مغیرة» توسط «عمار» و «زید بن حارثه» به قتل رسید را نقل نمی‌کند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

روش این افراد همین است. این افراد آیه شریفه:

(لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ)

به نماز نزدیک نشوید.

می‌آورند و ادعا می‌کنند که قرآن کریم فرموده است نماز نخوانید!! این افراد فکر نمی‌کنند که در ادامه آیه:

(وَ أَنْتُمْ سُکاری)

در حالی که مست هستید.

سوره نساء (4): آیه 43

هم آمده است. همچنین «عقبة بن أبی معیط» کسی است که در مکه عبا را بر گردن پیغمبر اکرم پیچید و آنچنان فشار داد که نستجیر بالله نزدیک بود رسول گرامی اسلام خفه شوند.

در کتاب «مجمع الزوائد» جلد ششم صفحه 89 این قضیه را مفصل نقل کرده است. همین شخص سپس آمد و هرچه التماس کرد، فایده‌ای نداشت. در این کتاب آمده است:

«قام إلیه علی بن أبی طالب فقتله صبرا»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 6، ص 89، باب ما جاء فی الأسری

مراد از «فقتله صبرا» زجرکش کردن است، به طوری که دست و پای او را بستند و او را از بلندی پرتاب کردند.

مجری:

حتماً به خاطر شدت جنایات او بوده است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله، به این خاطر بود که آن برخورد را با رسول گرامی اسلام داشت. چنین نیست که رسول گرامی اسلام در همه جا (رَحْمَةً لِلْعالَمِین) باشند.

«وَ أَیقَنْتُ أَنَّک أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکالِ وَ النَّقِمَة»

در کتاب «مستدرک الوسائل» اثر «مرحوم نوری» جلد هجدهم صفحه 18 قضیه‌ای نقل شده که خیلی جالب است. یکی از زنان اشراف قریش دزدی کرده بود، به همین خاطر رسول گرامی اسلام دستور داد دست او را قطع کنند.

قریش «اسامة بن زید» را به عنوان واسطه فرستادند و او گفت: این زن یکی از سران اشراف قریش است. اگر دست این زن را قطع کنید، جامعه ما به هم می‌ریزد. پیغمبر اکرم فرمود:

«لَا شَفَاعَةَ فیها فَقَطَعَهَا النَّبِی ص»

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نویسنده: نوری، حسین بن محمد تقی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 18، ص 25، ح 21904

هرچه صحابه اصرار کردند، پیغمبر اکرم منصرف نشدند و فرمودند: این زن دزدی کرده و باید دستش قطع شود.

حضرت در ادامه فرمودند: اقوام گذشته هم به این خاطر نابود شدند که اگر بزرگانشان جنایت می‌کردند از حکم آنها صرفنظر می‌کردند، اما اگر ضعفا جنایت می‌کردند در مورد آنها حد جاری می‌کردند.

این عبارت در کتاب «صحیح بخاری» هم آمده است، اما متأسفانه با یک تعبیرات زشت و وقیحی نقل شده است که بنده از نقل آن معذورم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکریم که تا اینجای ویژه برنامه شب مبعث را از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» دنبال کردید. یک میان برنامه می‌بینیم، برمی گردیم و ان شاءالله در بخش آخر برنامه امشب با سؤالات و نظرات شما بینندگان برنامه را ادامه می‌دهیم.

تماس بینندگان برنامه:

ان شاءالله در بخش برنامه امشب پاسخگوی تلفن‌ها و نظرات شما بینندگان عزیز هستیم. جناب آقای محمد از شهرکرد پشت خط ارتباطی هستند. سلام علیکم و رحمة الله، عید شما مبارک، در خدمت شما هستیم؛

بیننده (آقا محمد از شهرکرد – اهل سنت):

سلام علیکم و رحمة الله.

مجری:

سلام علیکم.

بیننده:

عرض سلام خدمت استاد قزوینی.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

تبریک به مناسبت مبعث نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به تمام مسلمین جهان. دو سؤال از خدمت استاد داشتم.

مجری:

محمد آقا اگر لطف کنید سؤالاتتان را کوتاه بپرسید، زیرا دوستان بسیاری پشت خط هستند. ان شاءالله در این برنامه فرصت به همه برسد.

بیننده:

یک سؤال می‌پرسم تا وقت گرفته نشود. روایتی وجود دارد که بنده آن را در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» هم دیدم و اساتید بسیار به آن استدلال می‌کنند.

این روایت در خصوص استدلال حضرت امیرالمؤمنین به غدیر خم در کتاب «کافی» و به امامت و ولایت الهی خودشان است. در کتاب «کافی» جلد هشتم صفحه 344 آمده است:

«عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیمَانِی عَنْ سُلَیمِ بْنِ قَیسٍ الْهِلَالِی قَالَ سَمِعْتُ سَلْمَانَ الْفَارِسِی رَضِی اللَّهُ عَنْه»

سپس می‌فرماید:

«شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِیای لِلنَّاسِ بِغَدِیرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»

این افراد همگی شاهد بودند که پیغمبر اکرم به امر الهی مرا در غدیر خم برای امامت نصب کرد.

«فَأَخْبَرَهُمْ أَنِّی أَوْلَی بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِم»

پیغمبر به آنها خبر داد که ولایت من از خود آنها بر خودشان بالاتر است.

«قَدْ أُعْلِمُوا إِمَامَهُمْ وَ مَفْزَعَهُمْ بَعْدَ نَبِیهِمْ»

این افراد می‌دانستند که امام بعد از خودشان و پناهگاهشان بعد از پیغمبر اکرم کیست.

«تَرَکوا أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَاعَتَهُ وَ مَا أَمَرَهُمْ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص»

افرادی که در سقیفه جمع شدند هم فرمان خدا را ترک کردند و هم امر رسول الله را ترک کردند.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 8، ص 344، ح 541

راویان این روایت مورد توثیق هستند، اما روایت اشکال دارد. «بن عمر یمانی» راوی قبل «سلیم بن قیس» را درک نکرده و چند ده سال با همدیگر فاصله داشتند. به این سؤال پاسخ بدهید.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. از طریق گیرنده خودتان پیگیر پاسخ حضرت استاد باشید. علی آقا از دامغان سلام علیکم و رحمة الله، بفرمایید:

بیننده (علی آقا از دامغان – اهل سنت):

سلام، خسته نباشید.

مجری:

سلام، سلامت باشید، بفرمایید.

بیننده:

بنده حدوداً پنج دقیقه وقت شما را می‌گیرم و دیگر مزاحم نمی‌شوم.

مجری:

علی آقا ما یک دقیقه در خدمت شما خواهیم بود. اگر لطف کنید خلاصه سؤالتان را بپرسید، به دلیل اینکه افراد زیادی پشت خط هستند و فرصت برنامه امشب ما کم است.

بیننده:

سؤال ندارم.

مجری:

نکته خود را در یک دقیقه جمع کنید.

بیننده:

بنده می‌خواستم با آقای قزوینی حرف بزنم، هستند؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بفرمایید.

بیننده:

سلام آقای قزوینی.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

اسم من علی نیست، به خاطر اینکه نمی‌خواهم خانواده‌ام صدایم را تشخیص بدهد و اصلاً کسی بفهمد که من چه کسی هستم.

آقای قزوینی! من یک سال و نیم است که دارم برنامه‌های شما را از بیست و سه کانال و گروه بررسی می‌کنم و تا الآن به یک نتیجه رسیدم.

بنده می‌خواهم وارد دینی که شما به آن شیعه می گویید و امامان آن هادی و نقی و حضرت زمان و معصوم هستند، بشوم. بنده می‌خواهم بدانم چطور می‌شود وارد مذهبی شوم که می گویید امامان آن علی و حسن هستند؟!

مجری:

علی آقا از شما خیلی ممنونم، حاج آقا پاسخ شما را خواهند داد. جناب آقای محمد علی از تهران سلام علیکم و رحمة الله، بفرمایید:

بیننده (آقا محمد علی از تهران – شیعه):

سلام و عرض ادب خدمت مجری محترم و استاد عزیز و گرانقدر، عیدتان مبارک باشد.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله، خیلی ممنونم.

بیننده:

ان شاءالله عمرتان طولانی‌تر از آن چیزی باشد که فکرش را می‌کنید. بنده ابتدا از شبکه و زحماتی که می‌کشید و پاسخگویی‌هایتان تشکر می‌کنم. هردفعه که بنده مزاحم می‌شوم، اتاق فرمان پاسخگویی مناسبی دارند.

استاد عزیز سؤالی از محضرتان داشتم. در کتاب شریف «کافی» باب «عَرْضِ الْأَعْمَالِ عَلَی النَّبِی ص وَ الْأَئِمَّةِ ع» روایتی از امام صادق (علیه السلام) ذیل آیه 105 از سوره مبارکه توبه وارد شده است. خداوند متعال می‌فرماید:

(وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ )

بگو عمل کنید، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را می‌بینند.

سوره توبه (9): آیه 105

امام صادق (علیه السلام) در خصوص (الْمُؤْمِنُونَ) می‌فرماید:

«هُمُ الْأَئِمَّة»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 219، ح 2

بنده می‌خواستم ببینم اگر امکان دارد «هُمُ الْأَئِمَّة» را از آیه شریفه برای ما ثابت کنید. اگر ممکن است طبق شواهد و قرائنی که هم اهل سنت قبول دارد و هم ما قبول داریم، «هُمُ الْأَئِمَّة» را اثبات کنید.

مجری:

آقا محمد علی از آیه 105 از سوره مبارکه توبه؟

بیننده:

بله، کتاب شریف «کافی» ذیل آیه 105 از سوره مبارکه توبه باب «عَرْضِ الْأَعْمَالِ عَلَی النَّبِی ص وَ الْأَئِمَّةِ ع» روایت دوم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکریم. آقای شناختی از زاهدان سلام علیکم و رحمة الله، بفرمایید:

بیننده (آقای شناختی از زاهدان – اهل سنت):

علیکم السلام، خسته نباشید.

مجری:

سلامت باشید، بفرمایید.

بیننده:

من می‌خواستم از حاج آقا قزوینی بپرسم که عقد شیعه و سنی با بهائی امکان دارد یا خیر؟! آیا پسر مسلمان با دختر بهائی می‌تواند ازدواج کند یا خیر؟!

سؤال دوم اینکه حضرت مهدی در دنیا چقدر عمر می‌کند؟! سؤال سوم اینکه چرا حاج آقا قزوینی در «شبکه جهانی ولایت» صحبت نمی‌کنند؟! تشکر می‌کنم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکریم از تماس شما. آقای موسوی از زاهدان سلام علیکم و رحمة الله، عید شما مبارک، بفرمایید:

بیننده (آقای موسوی از زاهدان – شیعه):

سلام علیکم، خسته نباشید. خدمت شما و حاج آقا سلام عرض می‌کنم.

مجری:

سلامت باشید.

بیننده:

بنده برنامه‌هایتان را از گوشی نگاه می‌کنم، به دلیل اینکه الآن جای دیگری هستم. ایام را خدمت شما تبریک عرض می‌کنم.

دیشب «استاد عباسی» روایتی خواندند مبنی بر اینکه امیرالمؤمنین و «جعفر» و رسول الله خوابیده بودند، در حالی که پیغمبر اکرم در وسط خوابیده بودند. در این حال جبرئیل رسالت را بر پیغمبر اکرم اعلام کردند و حضرت از خواب بیدار شدند.

ما شنیدیم پیغمبر اکرم در غار حراء بودند و رسالت بر آن بزرگوار نازل شد. اگر ممکن است قدری در این قضیه توضیح بدهید.

بنده سؤال کوچک دیگری هم قبلاً از حاج آقا داشتم و خصوصی بود. اگر جواب کوتاهی به من بدهند، من از شما ممنونم. حاج آقا از شما التماس دعا دارم، خدانگهدارتان باشد.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خواهش می‌کنم، ممنون.

مجری:

سلامت باشید، خیلی ممنون که با برنامه خودتان تماس گرفتید، متشکرم. حاج آقا در خدمت شما هستیم.

اشکالی بر حدیث مهم کافی در باب غدیرخم!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

جناب آقای محمد از شهرکرد در رابطه با حدیث «کافی» سؤال کردند و گفتند: «ابراهیم بن عمر یمانی» با «سلیم بن قیس هلالی» فاصله دارد. مشاهده کنید در روایت آمده است:

«قال النجاشی: " إبراهیم بن عمر الیمانی الصنعانی شیخ من أصحابنا ثقة، روی عن أبی جعفر، وأبی عبد الله علیهما السلام»

معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 1، ص 240، ح 228 - إبراهیم بن عمر الیمانی

اولاً «ابراهیم بن عمر یمانی» امام باقر را درک کرده است. وقتی «أبان بن أبی عیاش» این رساله را به «سلیم بن قیس» می‌دهد، ایشان خدمت امام باقر (علیه السلام) می‌رسد و این مسائل را عرضه می‌دارد.

وقتی «أبان بن أبی عیاش» خدمت حضرت می‌رسد، می‌گوید: «صدق سلیم». مشخص است که وقتی «سلیم بن قیس» زمان امام باقر را درک کرده‌، قطعاً «ابراهیم بن عمر یمانی» را هم درک کرده است و این مسئله‌ای نیست.

علاوه بر این در رابطه با اینکه «ابراهیم بن عمر یمانی» نمی‌تواند از «سلیم بن قیس» روایتی نقل کند، مستلزم این است که شما سال وفات «سلیم بن قیس» را دقیق مطرح کنید و سال ولادت «ابراهیم به عمر یمانی» را هم تثبیت کنید.

پس از آن حداقل عمر روایی که آیت الله العظمی بروجردی آن را هجده سال می‌شمارد تنظیم کنید و سپس بفرمایید که این شخص نمی‌تواند روایت نقل کند.

درست نیست که ما همینطور ادعا کنیم فلان شخص نمی‌تواند روایت نقل کند و با همدیگر فاصله دارند. اگر «سلیم» واقعاً جزو معمرین باشد، نه تنها «ابراهیم بن عمر» بلکه تلامیذ «ابراهیم بن عمر» هم می‌توانند از او روایت نقل کنند.

تا به حال هیچکسی ادعا نکرده که این روایت مشکل دارد. بزرگان ما همگی روی روایت حساس هستند و متن روایت هم داد می زند که روایت از معصوم صادر شده است. تنها این روایت نیست، بلکه ده‌ها روایت دیگر هم همین مضمون را دارد.

فرضاً روایت مرسل هم باشد وقتی ما روایات دیگری با این مضمون داریم، همدیگر را تقویت می‌کنند. در این صورت دیگری نیازی نیست که ما بگوییم این شخص از شخص دیگر و او هم از شخص دیگر می‌تواند نقل کند.

علاوه بر این سال ولادات روات ما غالباً بر ما مخفی است، الا تعداد اندکی. ما حدود هفت سال است که می‌خواهیم جزوه‌ای تحت عنوان «وفیات الروات» چاپ کنیم، اما هنوز نتوانستیم به نتیجه‌ای برسیم.

ما برای بعضی از روات بیش از پنجاه ساعت وقت گذاشتیم تا سال ولادت و وفاتش را پیدا کنیم، اما نتوانستیم. ما از میان هفده هزار راوی نهایتاً سال ولادت و وفات چهارصد راوی را به دست آوردیم و مابقی مجهول است.

ما قطع بر غالب می‌کنیم که این روات ائمه اطهار را درک کرده‌اند. اگر درک هم نکرده باشند، مشخص است که کتاب «سلیم» در دست همگان بوده است. ایشان وجاده بوده و وجاده هم برای ما حجت است.

اگر «ابراهیم بن عمر یمانی» هم نقل کرده است، از کتاب «سلیم» نقل کرده است. کتاب «سلیم» در اختیار همه آقایان بوده است.

به عنوان مثال شما از کتاب «کافی» نقل می‌کنید، اما «کلینی» را ندیدید. کتاب «کلینی» در اختیار همگان هست و مشخص هم هست. نهایتاً وجاده می‌شود، در حالی که وجاده هم حجت است.

مجری:

بیننده بعدی علی آقا از دامغان می‌گفتند می‌خواهند شیعه شوند و درخواست داشتند که شما ایشان را راهنمایی کنید تا چطور باید شیعه شوند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم! ما در اینجا کارخانه شیعه سازی نداریم. روزی دو تن از دانشجویان از بندرعباس نزد ما آمده بودند و می‌گفتند که ما خدمت شما آمدیم تا شیعه شویم.

بنده از ایشان پرسیدم: شما مطالعه کردید؟! آن‌ها گفتند: خیر، ما که در خوابگاه هستیم چندین تن از دانشجویان شیعه هستند که اخلاق بسیار خوبی دارند. اخلاق این دانشجویان ما را جذب کرده است.

بنده گفتم: مثلاً اگر جایی رفتید که چند نفر یهودی در آنجا بودند و اخلاقشان از این دانشجویان شیعه بهتر بود، آیا شما یهودی می‌شوید؟! بلند شوید و بروید، ما در اینجا کارخانه شیعه سازی نداریم!!

برادر بزرگوارم! شما هر مذهبی دارید، اگر مذهبتان برمبنای تدبر و تعقل و بصیرت است باید بر همان مذهب باشید. اگر شما با استدلال و یقین به مذهب اهل سنت رسیدید، برای شما حجت است و فردای قیامت هم حج دارید.

در مقابل اگر به تردید افتادید، می‌توانید به سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» مراجعه کنید. ما هر ادله‌ای برای شیعه بوده است را در آنجا آوردیم.

شما این ادله‌ها را ملاحظه کنید و ببینید شما را قانع می‌کند یا خیر. اگر این ادله‌ها شما را قانع نکرد که هیچ، اما اگر قانع شدید حرف‌هایی که در سایت گذاشتیم حرف‌های ماست و ما بیش از این دیگر حرفی نداریم که برای شما بزنیم.

شما در شهر خودتان مطالب را با علمای خودتان و علمای شیعه در میان بگذارید. قرآن کریم می‌فرماید:

(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

آیا ائمه معصومین (علیهم السلام) مصداق آیه 105 سوره توبه هستند!؟

مجری:

آقای محمد علی از تهران راجع به آیه 105 از سوره مبارکه توبه و تفسیری که کتاب «کافی شریف» در خصوص (الْمُؤْمِنُونَ) نوشته بود: «هُمُ الْأَئِمَّة»، سؤال داشتند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ما در این رابطه روایات زیاد داریم و یک مورد دو مورد نیست. در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 219 آمده است که حضرت می‌فرماید:

«هُمُ الْأَئِمَّة»

در صفحه 220 همین تعبیر آمده است. در کتاب «معانی الأخبار» اثر «شیخ صدوق» صفحه 392 و کتاب «وسائل الشیعه» جلد 16 صفحه 109 همین تعبیر آمده است. ما اصلاً می‌خواهیم از آیه شریفه این قضیه را اثبات کنیم.

(فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ)

خداوند متعال و پیغمبر اکرم شما را می‌بینند.

حال می‌خواهیم ببینیم مراد از (وَ الْمُؤْمِنُونَ) چیست. ظاهراً روایت از امام رضا (علیه السلام) باشد. اگر مراد مؤمنین عادی باشد، آن‌ها که از پشت گوششان هم خبر ندارند.

بنابراین معلوم می‌شود مراد از (الْمُؤْمِنُونَ) افرادی هستند که خداوند عالم همانطور که تمام اعمال بنده را می‌بیند و این قدرت را داده که پیغمبر اکرم هم ببیند، ائمه اطهار هم با همان قدرت الهی می‌بینند و در ردیف پیغمبر اکرم هستند.

غیر از ائمه اطهار احدی نیامده بگوید که ما به اعمال شما آگاهی داریم. روایات در این زمینه خیلی مفصل است.

نقل شده است «عبدالله بن أبان» زیاد خدمت امام رضا (علیه السلام) می‌آید و عرضه می‌دارد: یابن رسول الله! برای اهل و عیال من دعا کنید. حضرت می‌فرماید: مگر من دعا نمی‌کنم؟! هر روز تمامی اعمال شما به من عرضه می‌شود.

شخص با خود گفت: چطور امام معصوم تمامی اعمال ما را می‌بیند؟! امام رضا فرمودند: مگر در قرآن نخواندی؛

(وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ )

ما در این زمینه پنجاه روایت داریم. ائمه اطهار (علیهم السلام) هم طبق آیه چهل و چهار از سوره مبارکه نحل که می‌فرماید:

(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)

و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی.

سوره نحل (16): آیه 44

ائمه اطهار به اذن الله تبارک و تعالی با تفویض رسول گرامی اسلام این اختیار را دارد. اصلاً معنای آیه به وضوح معلوم است.

(فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ)

مشخص است مراد از (الْمُؤْمِنُونَ) بزرگوارانی هستند که در ردیف پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. در غیر این صورت بنده و جنابعالی از پشت سرمان هم خبر نداریم.

خداوند عالم که می‌فرماید مؤمنون اعمال شما را می‌بینند و ناظر بر اعمال شما هستند، مشخص است افراد عادی نیستند.

مجری:

استاد وقت زیادی نداریم، اما سؤالات آقای شناختی و آقای موسوی باقی مانده است. آقای شناختی سه سؤال مطرح کردند. سؤال اول اینکه عقد شیعه و سنی با بهائی جایز هست یا خیر.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خیر، باطل هست. ما بهائیت را کافر و خارج از دین می دانیم.

مجری:

سؤال دوم ایشان این بود که حضرت مهدی چند سال عمر می‌کنند؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

مشخص نیست حضرت بقیة الله الأعظم چند سال عمر می‌کنند و این دست خداوند عالم هست.

همانطور که حضرت نوح، هزار و ششصد سال عمر کردند. حضرت خضر از سه هزار سال پیش تا الآن زنده هستند و شیعه و سنی بر این عقیده هستند. حضرت ادریس هم زنده هستند.

چند تن از انبیاء ما هنوز زنده هستند. خداوند عالم قدرتی داده تا حضرت خضر سه هزار و اندی سال زنده باشد. همچنین حضرت عیسی هم زنده هستند. در حال حاضر ما در سال 2021 هستیم و حضرت عیسی هم 2021 سال هست که زنده هستند.

طبق فرمایش قرآن کریم ما معتقدیم که حضرت عیسی از دنیا نرفته است، همانطور که خداوند متعال می‌فرماید:

(وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکنْ شُبِّهَ لَهُم)

در حالی که نه او را کشتند و نه بدار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد.

سوره نساء (4): آیه 157

همان خدایی که حضرت عیسی را از دو هزار و بیست و یک سال پیش تا الآن زنده نگه داشته است، حضرت مهدی را هم زنده نگاه خواهد داشت.

زمان ظهور را غیر از خداوند عالم احدی نمی‌داند. شاید بگویند ان شاءالله مقدمات ظهور نزدیک است. ما بارها گفتیم کسی که می‌خوابد، باید طوری بخوابد که گمان کند فردا صبح ظهور می‌شود.

(أَ لَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیب)

آیا صبح نزدیک نیست؟!

سوره هود (11): آیه 81

هر مؤمنی باید این تفکر را نسبت به ظهور داشته باشد. حال اینکه حضرت چه زمانی ظهور می‌کند، «کذب الوقاتون»!

مجری:

آقای شناختی سؤالی راجع به «شبکه جهانی ولایت» داشتند، اما از آن می‌گذریم به دلیل اینکه یک دقیقه بیشتر فرصت نداریم.

آقای موسوی پرسیدند روایت نزول رسالت همان عید مبعث معروف این است که حضرت در غار حراء بودند. «استاد روستایی» هم دیشب گفتند که اتفاق علمای امامیه این است که در آن وادی ابطح بین مکه و مدینه بوده است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بنده اتفاق را به این شکل قبول ندارم. بنده بحث «استاد روستایی» را هم به دقت می‌دیدم. بحثی که در جلسه گذشته صورت گرفت، در خصوص آغاز وحی نیست.

جایی که «جعفر طیار» هم حضور داشت، به پیغمبر اکرم وحی شد. حال اینکه آغاز وحی در آنجا بود یا خیر، ما روایات متعدد داریم که رسول گرامی اسلام به همراه حضرت خدیجه و امیرالمؤمنین در غار حراء بودند. اولین بار جبرئیل نازل شد و فرمود:

(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَق)

این قول مشهور است، حال اگر روایاتی هم هست ما باید این روایات را توجیه و تأویل کنیم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکریم. عرض معذرت از دوستانی که تماس گرفتند، اما به علت فرصت کم، نتوانستیم در برنامه این هفته در خدمتشان باشیم. ان شاءالله در هفته‌های آینده در خدمتشان خواهیم بود.

حضرت استاد ابتدای برنامه را با یاد و ذکر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آغاز کردند. آخر برنامه است، شب جمعه و شب زیارتی حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) است.

یک روز بعد از مبعث کاروان حضرت سیدالشهدا از مدینه منوره به سمت مکه حرکت می‌کنند و بعد در یوم الترویه به سمت کربلا حرکت می‌کند.

تازه می‌خواست دلم سرخوش مبعث گردد

خبر آمد که حسین بن علی راهی شد

السلام علیک یا أبا عبدالله، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 



مطالب مرتبط:
تأکید پیامبر اسلام بر جاودانگی واقعه غدیرخمحذف و نابودی سنت پیامبر؛ از زمینه های قتل سیدالشهدا(سلام الله علیه)!چرا پیامبر اکرم، «فدک» را فقط به حضرت زهرا بخشید!؟نسبت هذيان به پيامبر (ص) و انكار رحلت آن حضرت (3)


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها