بسم الله الرحمن الرحیم
تاريخ : 09/ 12/ 94
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ای ذکر خاص حق ثنایت
سلام ای دخت احمد، من فدایت
تو فرقانی، تو یاسینی، تو طه
تو زهرایی، تو زهرایی، تو زهرا
تو حبل محکم حبل المتینی
امید رحمتٌ للعالمینی
اللهم صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
صلوات بر حضرت فاطمه (علیها سلام)
سلام و درود خدمت شما بینندگان و همراهان عزیز و دوست داشتنی شبکه جهانی ولایت برنامه زنده حبل المتین، هرکجا هستید بهترینها را برایتان آرزومندم. بعضی از شهرها و مناطق و کوچهها و حسینیهها و مساجد ما عزادار ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) است؛ عرض تسلیت و تعزیت ما را هم بپذیرید.
خیلی ممنون هستم که امشب هم نگاه مهربانتان را هدیه دادید و با ما همراه شدید و شبکه جهانی ولایت، ندای حقیقت و مودت را برای دیدن انتخاب کردید و ما هم به بینندگان عزیز و دوست داشتنی چون شما افتخار میکنیم.
برنامه زنده حبل المتین امشب با افتخار در خدمت شما و آماده دریافت پیامها و پیامکهای شما هست. از همین ابتدای برنامه من عرض میکنم که 30001203 سامانه پیام کوتاه ما هست که آقای کیان زحمت میکشند و زیرنویس میکنند. همچنین شماره واتس آب و تلگرام شبکه جهانی ولایت که آن هم راه ارتباطی دیگری است که دوستانی که در خارج از کشور هستند از این طریق که راه ارتباطی بسیار آسان و راحت است و از این طریق میتوانید پیامها و حرفهای دلتان را برای ما بزنید و ما هم با افتخار پذیرای شنیدن و دیدن پیامها و حرفهای شما هستیم.
امشب هم توفیق داریم در محضر استاد بزرگوارمان حضرت آیتالله دکتر حسینی قزوینی باشیم و انشاءالله مباحثی را تقدیم حضور شما خواهیم کرد که من مطمئنم مورد توجه و عنایت شما قرار خواهد گرفت. حتماً برنامه ما را امشب ببینید که مباحث خوب و جالب و جذابی را تقدیمتان خواهیم کرد. جناب استاد سلامٌ علیکم و رحمة الله:
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلامٌ علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوستداشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان کردند خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم. موفقیت همه گرامیان را از خدای منان خواهانم و این ایام متعلق به صدیقه طاهره پاره وجود نبی مکرم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.
خدا را به این نازنین وجود سوگند میدهیم پاداش ما را فرج موفر السرور مولایمان ولی عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداه) قرار بدهد، ما و شما گرامیان را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بدهد، حوائج ما را برآورده کند، گرفتاریها و دغدغههای فکری ما و شما را برطرف سازد و دعای همه ما را به اجابت برساند انشاءالله.
مجری:
استاد از حضور شما ممنون هستم و از اینکه باز خداوند متعال به ما توفیق داد در این برنامه در محضر استاد باشیم خیلی ممنون و سپاسگذار هستم.
ما سال گذشته در همین ایام فاطمیه یکی از شبهات مباحثی که گوشه و کنار شبکههای وهابی و داعشی صهیونیستی مطرح میکنند بحث فدک است. تصمیم گرفتیم امشب هم با همین موضوع و شبهاتی که پیرامون فدک مطرح میشود از محضر استاد بپرسم.
درخواست ما هم این است که جناب استاد مختصر و مفید و جمع و جور مثل همیشه مطالب را بیان بفرمایند که هم دوستان خوب ما بتوانند مطالبی را دریافت کنند و هم اینکه اگر خواستند به عنوان یک کلیپی یک بسته آمادهای در خصوص این دست از شبهات مطلبی را داشته باشند به راحتی بتوانند در فضای مجازی هم انتشار بدهند.
خیلی بحث مهم و جدی است که انشاءالله شما دوستان خوب بیننده امشب بحث ما را دنبال بفرمایید. البته خیلی از دوستان بیننده هم درخواست کرده بودند که این بحث را مجدداً مطرح کنیم که حالا شاید این اولین بار باشد که شبکه جهانی ولایت را برای دیدن انتخاب کردند و به همین جهت مجدداً به این مباحث میپردازیم. انشاءالله جناب استاد حسینی قزوینی پاسخ خواهند داد.
جناب استاد یکی از شبهاتی که ما میبینیم گوشه و کنار در شبکههای جهانی وهابی شیطانی و داعشی صهیونیستی که واقعاً هر اسمی روی اینها بگذاریم کم هست این است که بحث فدک را مطرح میکنند و اصلاً میگویند فدک بیت المال بوده است و حضرت زهرا (سلام الله علیها) حقی برای فدک نداشته است.
ما میخواهیم از این بحث شروع کنیم که اصلاً سرزمین فدک که ملک شخصی پیامبر گرامی اسلام بوده است یا نه از بیت المال مسلمین بوده است زیرا زمانی که آن را به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بخشیدند این بحث اگر حل بشود بخش دوم آن هم به راحتی قابل حل خواهد بود. ما در خدمت شما هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی اللهان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
فدک متعلق به پیامبر گرامی اسلام بود!
در رابطه با قضیه فدک همانطوری که حضرتعالی اشاره فرمودید ما سال گذشته ده دوازده جلسه بحث کردیم ولی ناتمام ماند و امسال هم خیلی از دوستان از ما درخواست کردند که این بحث را بنا بود از اول فاطمیه شروع کنیم اما فرصتی نشد.
این بحث را الآن شروع میکنیم و خلاصه بحثهایی که داشتیم با مقداری تغییرات و تجدید نظر که بعضی از جاها نیاز به بحث دارد. شبهات جدیدی که آقایان مطرح کردند در یکی دو جلسه به آن میپردازیم و کل بحثهای گذشته را و انشاءالله سرنوشت فدک بعد از صدیقه طاهره چه شد به حول قوه الهی خواهیم پرداخت.
در رابطه با قضیه فدک که آیا بیت المال بوده است یا ملک خالص پیغمبر بوده است عزیزان دقت کنند خداوند عالم در سوره حشر آیه 6 میفرماید:
«وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَ لا رِکاب»
در جنگها آنچه شما با لشکرکشی و قتال و جهاد اموالی را به دست میآورید این جزو بیت المال است ولکن اگر چنانچه یک اموالی بدون لشکرکشی با مصالحه در اختیار مسلمانان قرار میگیرد این ملک خاص نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که میتواند آن را ببخشد، میتواند نگاه دارد و در اختیار اوست.
سوره حشر (59): آیه 6
زیرا همانند بقیه مسلمانان بر اموالشان مسلط هستند و فرقی نمیکند.
روایاتی از اهل سنت پیرامون فدک
در اینجا ما چند مدرک از مدارک اهل سنت را میآوریم. تاریخ طبری جلد دوم با تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم در صفحه 138 که ایشان تعبیر میکند:
«فکان خیبر فیئا للمسلمین وکانت فدک خالصة لرسول الله صلی الله علیه وآله لأنهم لم یجلبوا علیها بخیل و لا رکاب»
خیبر در حقیقت بیت المال بود. فدک ملک خالص پیغمبر بود زیرا بدون لشکرکشی فدک در اختیار پیغمبر قرار گرفت.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، جلد 2، صفحه 138.
این دیگر خیلی واضح و روشن است. همچنین آقای ذهبی که دیگر من گمان نمیکنم آقایان بتوانند روی حرف ایشان حرفی بزنند، در جلد دوم کتاب تاریخ الاسلام که قسمت المغازی است در صفحه 422 همان تعبیر را دارند و میفرمایند اموال خیبر بیت المال بود اما فدک خالص برای نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بود و ارتباطی به مسلمانان نداشت.
«لأن المسلمین لم یجلبوا علیها بخیل و لا رکاب»
تاریخ الإسلام، جلد 2، صفحه 422.
در پاورقی هم آقایان آوردند سیره ابن هشام، تاریخ طبری، تاریخ خلیفه، خیاط، البدایة و النهایة، فتوح البلدان که اینها همه برای شما این مطلب را آوردند. آقای ذهبی هم هیچ تعلیقه و مناقشهای نه در سندش و نه در دلالتش نکرده است که اینجا دیگر این بحث کلاً تمام شد.
جناب آقای بغوی هم که از مفسران نامی اهل سنت است در تفسیرشان جلد هفتم صفحه 311 نقل میکنند:
«و کانت فدک خالصة لرسول الله»
فدک ملک خالص نبی مکرم بود.
معالم التنزیل فی تفسیر القرآن (تفسیر البغوی)- البغوی، جلد 4، صفحه 197.
جناب آقای نیآوردی شافعی در کتاب الحاول الکبیر جلد 14 صفحه 55 میفرماید:
«و صارت فدک خالصة لرسول الله فکانت فیئا له و کانت فدک غنیمة للمسلمین»
فدک خالص برای پیغمبر شد زیرا پیغمبر فدک را بدون لشکرکشی اخذ کرد و این اختصاص به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد.
منبع یافت نشد
همچنین جناب آقای علاءالدین کاشانی از فقهای بنام حنبلی در جلد هفتم در صفحه 172 آورده است. عزیزان دقت کنند ما از مورخین طبری را داشتیم، از کلامی هم نیآوردی را داشتیم، فقیهی هم داریم. ایشان در مورد آیه 6 سوره حشر میفرمایند:
«و لهذا کانت فدک خالصة لرسول الله اذا کانت لم یوجف علیه الصحابة رضی الله عنهم من خیل و لا رکاب»
چون صحابه لشکرکشی نکرده بودند ملک خالص پیغمبر بود.
منبع یافت نشد
بعد ایشان میفرماید روایت شده که فدک زمانی که به اهل خیبر رسید آمدند از پیغمبر اکرم درخواست کردند و امان خواستند که جان و مال آنان در امان باشد و اموال فدک را در اختیار پیغمبر قرار بدهند. پیغمبر هم قبول کرد و با آنان مصالحه کرد که این هم کاملاً واضح و روشن است.
کتاب أموال به آقای ابوعبید تعلق دارد و از کتابهای معتبر اهل سنت است و حتی قدیمیتر از طبری است و متوفای 224 است. در مجلد اول ایشان هم همین بحث را مطرح میکند:
«ما أفاء اللّه علی رسوله من المشرکین، مما لم یوجف المسلمون علیه بخیل لا رکاب، وهی فدک وأموال بنی النضیر، فإنهم صالحوا رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) علی أموالهم وأرضیهم بلا قتال کان منهم ولا سفر تجشمه المسلمون إلیهم»
آنان با پیغمبر مصالحه کردند بدون اینکه هیچ قتال و جنگی میان آنان انجام شده باشد.
کتاب الأموال، اسم المؤلف: أبو عبید القاسم بن سلام، دار النشر: دار الفکر.- بیروت.- 1408 هـ - 1988 م.، تحقیق: خلیل محمد هراس، جلد 1، صفحه 14.
یاقوت حموی هم باز در جلد چهارم کتابشان به صراحت میفرماید:
«فدک و هی مما لم یوجف علیه بخیل و لا رکاب فکانت خالصة لرسول الله»
معجم البلدان، اسم المؤلف: یاقوت بن عبد الله الحموی أبو عبد الله، دار النشر: دار الفکر - بیروت، جلد 4، صفحه 238.
ما در اینجا حرف زیاد داریم که من دیگر یکی از اینها را میآورم. کتاب عمادالدین معروف به ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر جلد اول صفحه 176 وارد شده است که خیبر برای مسلمانان بود و فدک خالص برای نبی مکرم اسلام بود زیرا:
«لأنها فتحت بغیر إیجاف خیل»
المختصر فی أخبار البشر، جلد 1، صفحه 94.
این کاملاً مشخص است که بدون هیچ لشکرکشی فدک را در اختیار پیغمبر قرار دادند. یهود خیبر طبق این قضیه در آنجا بودند و تا آخر خلافت عمر از آنجا اخراج کردند و از آنجا راهی وطن شدند.
اینها خلاصهای از منابع عزیزان اهل سنت است. من گمان نمیکنم هیچکدام از این آقایان هم مناقشهای نداشتند و ما ندیدیم یک جایی یک نفر ادعا کرده باشد و یا روایت ضعیفی و یا روایت موضوعی حداقل آورده باشند که فدک متعلق به مسلمانان بوده است. عزیزان دقت کنند که اگر هست به ما نشان بدهند تا ما استفاده کنیم.
مجری:
جناب استاد خیلی زیبا فرمودید؛ اولاً از آیات قرآن شروع کردید و سپس به وسیله تعداد زیادی از روایات علمای اهل سنت از جمله فقهی، تاریخی و کلامی بیان کردند که فدک ملک شخصی پیغمبر بود و درنهایت هرکسی اختیار ملک شخصی خودش را دارد.
استاد با توجه به اینکه برخی از جاهلان میگویند که برفرض قبول کنیم که این ملک شخصی پیغمبر بوده است، اما چرا پیغمبر این ملک را تنها به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشیدند و به سایر دختران خودشان نبخشیدند؟
اعمال نبی مکرم اسلام تابع وحی الهی است!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً اینکه چرا به سایر دخترانشان ندادند خوب علی الظاهر اواخر عمر نبی مکرم است یا یکی دوتا از دخترانشان از دنیا رفتند. پیغمبر فرزند ذکوری به نام ابراهیم داشتند که آن هم در مدینه از دنیا رفت که اگر برفرض در قیات حیات هم میبود این ملک متعلق به پیغمبر و ملک شخصی ایشان است.
هر انسانی در قید حیات باشد میتواند تمام اموال خود را به یکی از فرزندانش ببخشد، حتی میتواند به غیر فرزند و به یک همسایه و غیر فرزند ببخشد و حتی میتواند تمام اموالش را وقف کند.
«الناس مسلطون علی أموالهم»
مردم بر اموال خودشان مسلط هستند.
المبسوط – الشیخ الطوسی، جلد 3، صفحه 272.
به این معناست و اینکه ما بیاییم برای پیغمبر تعیین تکلیف کنیم که چرا پیغمبر اکرم این فدک را به حضرت زهرا بخشیده است در حقیقت دخالت در کار نبی مکرم است که در اینجا ما چهار به اینکه پیغمبر تابع وحی است داریم. قرآن کریم میفرماید:
«اتَّبِعْ ما أُوحِی إِلَیک مِنْ رَبِّک»
آنچه که ما وحی میکنیم، از آن تبعیت کنید.
سوره انعام (6): آیه 106
خود قرآن هم میفرماید:
«إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یوحی إِلَی»
من هرآنچه را که انجام میدهم طبق وحی است و میترسم اگر خداوند را معصیت کنم خداوند در روز قیامت مرا عذاب کند.
سوره انعام (6): آیه 50
«وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی»
پیامبر هرگز از روی هوی و هوس حرفی نزده است و تمامی سخنان ایشان وحی بوده است.
سوره نجم (53): آیه 3 و 4
نبی مکرم هرکاری انجام میدهد چه در رابطه با آیات قرآن، چه تغییرات و جابجایی آیات قرآن و چه در رابطه با سنت حتی از نبی مکرم سؤال میکنند:
یابن رسول الله! شما در بعضی از موارد در حال غضب و خوشنودی هستید. آیا زمانی که در حال غضب سخنی میفرمایید آن هم جزو وحی است؟ حضرت میفرماید: هرآنچه که من میگویم چه در حال غضب و چه در حال عادی جز حق از زبان من بیرون نمیآید.
همچنین در رابطه با مزاح برایتان عرض کنم که از نبی مکرم سؤال میکنند:
یابن رسول الله! گاهی اوقات ما شاهد این هستیم که شما مزاح میفرمایید. آیا این مزاح کردن شما هم جزو وحی است یا نه؟ در اینجا هم باز نبی مکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) جوابی میفرمایند که در کتاب فتح الباری جلد هشتم شرح صحیح بخاری است که ایشان میفرماید از قول نبی مکرم حضرت فرمودند:
«إنی لا أقول فی الغضب و الرضا إلا حقا»
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، جلد 8، صفحه 133.
حتی زمانی که پیغمبر غضبناک میشوند و در حال غضب عملی انجام میدهند و سخنی میگویند.
«لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
سوره احزاب (33): آیه 21
ما اگر بنا باشد بخواهیم استثناء کنیم، اینها برای شما قابل استثناء نیست. همچنین آقای عینی متوفای 855 در عمدة القاری در جلد 18 صفحه 62 میفرماید:
«و لقوله صلی الله علیه وسلم إنی لا أقول فی الغضب والرضا إلا حقا»
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، جلد 18، صفحه 62.
افرادی که میگویند عصمت پیغمبر مربوط به وحی است و غیره معلوم است که اصلاً پیغمبر را نشناختند. این پیغمبر به درد همین وهابیها میخورد، به درد مردم نمیخورد.
احمد بن حنبل روایتی را نقل میکند که یکی از این صحابه عبدالله بن عمروعاص تمام سخنان پیغمبر را مینوشت. بعضی از قریش اعتراض کردند که پیغمبر هم همانند سایر مردم غضبناک است و تو دست نگاه بدار. او خدمت نبی مکرم اسلام آمد و عرض کرد: یا رسول الله! بعضی افراد به من اعتراض میکنند که چرا تمام حرفهای شما را مینویسم. حضرت فرمودند:
«أکتب، فوالذی نفسی بیده ما یخرج منه إلا حق»
این دیگر خیلی واضح و روشن است. حتی در رابطه با مستدرک الوسائل جلد 3 صفحه 528 ایشان هم باز همین تعبیر را برای شما مطرح میکند. احمد بن حنبل در مسند جلد 2 صفحه 340 که بعضی از صحابه گفتند: یا رسول الله! گاهی اوقات شما با ما شوخی هم میکنید. فرمود:
«إنی لا أقول إلا حقا»
مسند أحمد بن حنبل، جلد 2، صفحه 340.
حتی شوخیهای پیغمبر هم شوخی مشروع و شوخی حق بودند و غضب ایشان هم غضب حق بود. اینها کاملاً واضح و روشن است که دیگر نیازی به توضیح نیست.
جواب دوم این است که تسلیم در برابر پیغمبر نشانه ایمان است. قرآن در این باره میفرماید:
«وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِم»
زمانی که خداوند و رسولش تصمیم گرفتند کاری انجام دهند و روی آن قضاوت کردند کسی حق انتخاب ندارد.
سوره احزاب (33): آیه 36
از آیه چنین استفاده میشود که شما دیگر در برابر اراده و اختیار پیغمبر مسلوب الانتخاب و مسلوب الاختیار هستید. خداوند متعال در سوره نساء آیه 65 میفرماید:
«فَلا وَ رَبِّک لا یؤْمِنُونَ حَتَّی یحَکمُوک فیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُوا تَسْلیما»
قسم به خدایت این مسلمانان ایمان نمیآورند مگر در موارد اختلافی تو را حکم کنند و وقتی حکم کردی باید تابع محض باشند.
سوره نساء (4): آیه 65
افرادی که به کار و بخشش پیغمبر اعتراض میکنند، در حقیقت اضافه بر اینکه خلاف نص قرآن است یک نوع صفت منافقانه است و مسلمان چنین کاری نمیکند. نمونهای از صحیح بخاری خدمت دوستان میآورم و تقاضامندم عزیزان دقت کنند؛ کتاب صحیح بخاری چاپ بیت الأفکار دولیه عربستان صعودی و ریاض حدیث 3150 که مربوط به جنگ حنین است.
نبی مکرم تشریف آوردند و «آثر رسول الله صلی الله علیه وسلم ناسا فی القسمة» و به بعضی افراد از غنائم جنگی بیشتر دادند. به اقرع بن حابس صد شتر داد، به اعینه و بعضی از اشراف عرب هم صد شتر داد. مردی از منافقین آمد و با بی ادبی عرض کرد:
«والله إن هذه لقسمة ما یعدل فیها وما أرید بها وجه الله»
پیغمبر که بعضیها اموال زیادی بخشید و به بعضی افراد اموال کمی بخشید عدالت رعایت نشد و رضایت خداوند لحاظ نشده است.
نمیدانم این افراد چگونه رضایت خداوند را بهتر از پیغمبر میفهمند و اگر پیغمبر به این افراد بیشتر بخشیده بود رضایت خداوند در آن بود و عین عدالت بود. راوی میگوید آمدم به پیغمبر خبردادم و حضرت فرمود:
«من یعدل إذا لم یعدل الله و رسوله»
اگر من عدالت را رعایت نکنم دیگر چه کسی میتواند عدالت را رعایت کند.
اگر خداوند متعال و پیامبر گرامی اسلام به عدالت عمل نکنند چه کسی دیگر میتواند به عدالت عمل کند. سپس فرمودند:
«یرحم الله موسی لقد أوذی بأکثر من هذا فصبر»
صحیح البخاری – البخاری، جلد 7، صفحه 142.
مشخص است پیغمبر از این کار ناراحت شدند. در روایت دیگری به شکل زیباتر به این موضوع میپردازند. وهابیهای نورسیدهای که بیان میکنند چرا پیامبر بخشید، ملک مسلمانان بود، فرزندان دیگری داشتند و امثال اینها بیایند به این روایت دقت کنند و با خودشان تطبیق بدهند و بدانند فردای قیامت جای این آقایان جای همین افراد است:
«فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار»
سوره نساء (4): آیه 145
عزیزان دقت کنند در کتاب صحیح بخاری حدیث 3610 در مورد ابوسعید خدری است. او نقل میکند در خدمت پیغمبر بودیم ذو الخویصره که یکی از اصحاب پیامبر اما منافق است عرضه میدارد:
«وهو رجل من بنی تمیم فقال: یا رسول الله: اعدل فقال: ویلک ومن یعدل إذا لم أعدل؟ قد خبت وخسرت إن لم أکن أعدل فقال عمر: یا رسول الله: ائذن لی فیه أضرب عنقه»
مردی از بنی تمیم گفت: یا ر سول الله: به عدالت رفتار کن. پیغمبر فرمودند: وای بر تو اگر من به عدالت رفتار نکنم چه کسی در روی زمین است که بخواهد به عدالت رفتار کند؟ تو با این رفتارت بیچاره شدی و زیان کردی. عمر بن خطاب عرض کرد: یا رسول الله اجازه بدهید گردن این را بزنم.
ببینید خلیفه دوم او را مستحق کشتن و سر بریدن میداند و عرض میکند اجازه بدهید که من گردن این را بزنم. آقایانی که دارند اعتراض میکنند اگر خلیفه دوم بود الان گردن اینها را میزد. سپس پیغمبر اکرم فرمودند:
«دعه فإن له أصحابا یحقر أحدکم صلاته مع صلاتهم وصیامه مع صیامهم یقرأون القرآن لا یجاوز تراقیهم یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیة»
اینها تعدادی هستند که در کنار بیت الله الحرام نمازهای طولانی با آداب میخوانند و دعا میخوانند و در دعا هم گریههای تصنعی دارند و قرآن میخوانند به طوری که از حلقوم آنان پایین نمیرود.
این افراد نماز میخوانند به طوری که شما نمازتان را در مقایسه با آنان خیلی کوچک میشمارید و روزه میگیرند به طوری که شما روزههایتان را در مقایسه با آنان خیلی کوچک میشمارید و اینها قرآن میکنند و تنها لقلقه زبانشان هست.
اینها از دین بیرون میروند و این صفات وهابیت است در رابطه با نجد و خوارج که در آخرالزمان میآیند و از شرق که اشاره به نجد بوده:
«بارک لنا فی شامنا»
و سه مرتبه فرمودند:
«وفی نجدنا»
پیغمبر فرمودند آنجا تعدادی بودند:
«یطلع قرن الشیطان»
شاخههای شیطان از نجد بیرون میآید
صحیح البخاری – البخاری، جلد 4، صفحه 179.
نمونهاش محمد بن عبدالوهاب و اتباع او که امروز دنیا را به آتش کشیدند و امنیت جوامع اسلامی و غیراسلامی را به خطر انداختند. آنان به قدری در یمن بیحیایی کردند تا کار به جایی رسید که خود دولتهای اروپایی که میلیاردی دارند به عربستان صعودی پلید اسلحه میدهند.
این آل صعود پلید که خداوند به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) ریشه آنان را از صفحه گیتی بردارد و به أشد عذابی که جنایتکاران و قاتلین مسلمین را گرفتار میکرده آنان فردای قیامت به آن گرفتار بشوند، تازه آقایان بعد از یک سال به این فکر افتادند که دولتهای اروپایی نباید اسلحه کشتار جمعی در اختیار عربستان قرار بدهد.
آنان نزدیک 27 هزار تا 30 هزار نفر از انسانهای بیگناه را کشتند که تعدادی از اینها غیرنظامی بودند. آنان انبار گندم و آرد را بمباران کردند، مساجد را بمباران کردند، بیمارستانهای بدون مرز را بمباران کردند تازه بعد از یک سال آقایان متوجه شدند به اینکه آنان جنایتکاران جنگی هستند و یکی از این آقایان با کمال وقاحت گفته آقا اگر ما به عربستان صعودی اسلحه نفروشیم بازار اقتصادی ما رونق پیدا نمیکند.
خاک بر سر وهابیهای بیحیا که دارند بازار اقتصادی دشمنان اسلام را با خریدن سلاح و کشتن مسلمانان رونق میبخشند. جوامع بین المللی ساکت هستند، اگر چنانچه همچین اتفاقی در آن طرف دنیا بیفتد آقای اوباما برای اینکه چند کودک را در سال گذشته ترور کردند جلوی دوربین هق هق گریه میکند.
کسی نیست به آقای اوباما بگوید که مگر خون این افرادی که در آمریکا کشته شدند از خون مسلمانانی که الان در سوریه، عراق و یمن کشته میشود رنگینتر است و این تعداد چند نفری که چندی پیش عربستان صعودی آنان را گردن زد که از جمله آنان شیخ نمر شهید (رضوان الله تعالی علیه) هست قطعاً خون این بزرگوار دودمان آل صعود را رسوا و مفتضح خواهد کرد و الان هم دارد رسوا میکند.
آیا خون آمریکاییها، خون آلمانیها، خون فرانسویها از خون این مسلمانان یمنی رنگینتر است؟ واقعاً باید بعضی از عزیزانی که توجه ندارند مخصوصاً از اهل سنت یا بعضی از افراد بیفکر و بیجهت فکر و هوششان را به عربستان دوختند و چشم طمع به عربستان دوختند و تصور میکنند که عربستان برای آنان بهشت برین درست خواهد کرد مقداری به هوش بیایند و تدبر کنند و عقل خدادادی خودشان را به کار بیندازند.
شما ببینید که در اینجا یک نفر به پیغمبر اعتراض میکند «إعدل» که در اینجا خلیفه دوم میگوید: «ائذن لی فیه أضرب عنقه» اجازه بده که من گردن او را بزنم. دیگر از این بهتر و واضحتر شما نمیبینید.
نکته چهارم این است که ما غیر از قضیه فدک نبی مکرم اموال دیگری که مربوط به خودش بود را بخشیده است. چرا آنجا آقایان هیچ حرفی نمیزنند؟ چرا آنجا هیچ اعتراضی نمیکنند اما در بحث فدک این همه غوغا و سروصدا میکنند؟
جناب آقای محمد بن حسن شیبانی متوفای 189 هجری است، جناب آقای سرخسی هم این کتاب را شرح کرده است. کتاب شرح سیر نوشته امام محمد بن حسن شیبانی شاگرد دردانهٔ آقای ابوحنیفه است و ابوحنیفه کتابی از خودش ندارد. جناب شیبانی از کسانی است که آثار ابوحنیفه را احیا کرده است.
ایشان در جلد دوم این کتاب در صفحه 609 میگوید:
«کانت بنو النضیر خالصة لرسول الله»
اموال بنی نضیر خالص برای پیغمبر بوده است
«فقسمها بین المهاجرین»
پیغمبر تمام این اموال را میان مهاجرین تقسیم کرده است.
«و لم یعط أحدا من الأنصار منها شیئا، إلا سهل بن حنیف وسماک بن خرشة أبا دجانة فإنهما کانا محتاجین فأعطاهما»
به انصار هیچی نداد الا سهل بن حنیف و سماک بن خرشه زیرا وضع مالی بسیار بدی داشتند.
شرح السیر الکبیر السرخسی، جلد 2، صفحه 609.
حالا فدک را پیغمبر اکرم به حضرت زهرا داده است. آنجا آقایان غوغا میکنند که چرا به حضرت زهرا داده است و به دیگران نداده است. خوب آقا بفرمایید اینجا آقایان نمیفرمایند که چرا پیغمبر اکرم تمام اموال بنو النضیر را که «لم یوجف علیه بخیل لا رکاب» بوده است و ملک خالص پیغمبر بوده است به آنها داده است و این حرف آقای شیبانی است.
جناب آقای سرخسی هم همینطور در پاورقی میآید عبارت شیبانی را نقل میکند. بعد ایشان استدلال میآورد و میگوید:
«فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب فإنهم ما فتحوا بنی النضیر عنوة وقهراً»
برای اینکه منطقه بنی النضیر با قهر و غلبه و جنگ فتح نشده بود
«وإنما صالحوا رسول الله علی أن لهم ما حملت الإبل، وإلا الحلقة»
آنان با پیغمبر اکرم صلح کرده بودند و چراگاههایی که مربوط به شترها و غیره بود مربوط به آنان باشد
«و ما سوی ذلک فهو لرسول الله (صلی الله علیه و آله)»
و الباقی مال پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باشد.
شرح کتاب السیر الکبیر، جلد 2، صفحه 609.
خوب این خیلی واضح و روشن است؛ خود آقای بخاری در تاریخ کبیر جلد چهارم میفرمایند:
«لما فتح رسول الله (صلی الله علیه و آله) بنی النضیر»
زمانی که بنی النضیر فتح شد خداوند تبارک و تعالی آیه 6 سوره حشر را نازل کرد.
«و کانت للنبی (صلی الله علیه و آله) خاصة»
اموال بنی النضیر خالص مال پیغمبر بوده است
«فقسمها بین المهاجرین فأعطی رجلین من الأنصار سهل بن حنیف وأبا دجانة»
حضرت آن اموال را میان مهاجرین تقسیم کرد و به دو نفر از انصار از جمله سهل بن حنیف و أبا دجانه نیز بخشیدند.
التاریخ الکبیر، جلد 4، صفحه 315.
همچنین جناب آقای قرطبی هم در تفسیرشان همین تعبیر را آورده است، جناب آقای بغوی هم در تفسیرشان همین تعبیر را آورده است، سننن أبی داوود همین مسئله را مطرح کردهاند.
همچنین آقای ابن کثیر دمشقی هم در تفسیرش همین مطلب را بدون هیچ کم و کاستی نقل کرده است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و اینها را در اختیار مهاجرین قرار داد و به انصار به غیر از دو نفر که نیازمند بودند چیزی نبخشید.
مجری:
استاد نتیجهگیری را هم بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نتیجهگیری بر اینکه فدک ملک نبی مکرم اسلام بوده است و دلشان میخواست به حضرت زهرا دادند و میتوانستند به کسی دیگر بدهند. همانطوری که اموال بنی نضیر را در اختیار مهاجرین قرار دادند و به انصار چیزی نبخشیدند.
مهمتر از همه اینها این است که نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) تابع وحی است و هرکاری میکند طبق وحی انجام میدهد و اعتراض به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) هم از ویژگیهای منافقین بوده است.
مسلمانان «و یسلموا تسلیما» و معنای مسلمانی تسلیم بودن است. اگر تسلیم بودن را از اسلام برداریم چیزی باقی نمیماند. اختصاص به زمان هم ندارد و اگر الان هم کسی اعتراض کند همان حکم را دارد.
مجری:
ما برنامه زنده حبل المتین را از شبکه جهانی ولایت تقدیم حضور شما میکنیم و با افتخار هم خدمت شما هستیم. دوستان زحمت میکشند راههای ارتباطی را مرتب زیرنویس میکنند تا شما پیامها و مطالب خودتان را برای ما ارسال کنید و همین الان هم مجدداً زیرنویس شد.
ما در خصوص فدک صحبت میکنیم. مباحثی که از گوشه و کنار از طرف شبکههای شیطانی وهابی صهیونیستی مطرح میشود و ما هم اینها را در قالب سؤال مطرح میکنیم و انشاءالله هم ایشان پاسخ بدهند.
استاد مطلب دیگری که در کتب اهل سنت بهصراحت آمده است که نبی مکرم اسلام پیغمبر عزیز ما فدک را به حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) بخشیدند؛ آیا سندش در کتب اهل سنت موجود است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در اینجا ما نه یک سند بلکه دهها سند داریم. ابو یعلی متوفای 307 در کتاب مسند خودشان در جلد دوم با تحقیق حسین سلیم اسد صفحه 334 که از ابو سعید خدری هست آورده است زمانی که آیه 26 سوره إسراء نازل شد:
«وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّه»
پیغمبر حضرت زهرا را خواست
«و أعطاها فدک»
منبع یافت نشد
فدک ملک شخصیاش بوده است و به حضرت زهرا (سلام الله علیها) عطا کرده است.
از این واضحتر و روشنتر دیگر وجود ندارد. همچنین جناب بلاذری متوفای 279 در فتوح البلدان در صفحه 35 به صراحت بیان میکند که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پیش أبوبکر آمد و فرمودند:
«إن رسول الله (صلی الله علیه وسلم) جعل لی فدک فاعطنی إیاها»
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فدک را به من بخشیده است و ملک من کرده است و او را به من برگردان.
فتوح البلدان، اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1403، تحقیق: رضوان محمد رضوان، جلد 1، صفحه 35.
سپس حضرت علی بن أبی طالب و دیگران شهادت دادند که آن داستانش مفصل است. حضرت علی (علیه السلام) شهادت دادند، أم ایمن شهادت دادند، رباح غلام پیغمبر (صلی الله علیه و آله) شهادت دادند اما متأسفانه این شهادتها هیچ کاری از پیش نبرد.
آقای سیوطی هم باز به این اشاره میکند که زمانی که این آیه نازل شد:
دعا رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فاطمة فأعطاها فدک»
تفسیر الجلالین، اسم المؤلف: محمد بن أحمد + عبدالرحمن بن أبی بکر المحلی + السیوطی، دار النشر: دار الحدیث - القاهرة، الطبعة: الأولی، صفحه 512.
سپس بیان میدارند:
فدک قریهای در حجاز بوده است که دو روز با مدینه فاصله داشته است و سپس ایشان از ابن کثیر اشکالی را مطرح میکند که انشاءالله ما جواب ابن کثیر را مفصلاً خواهیم داد تا آقایان نگویند که پاورقی را آورد و مطرح نکرد.
در میان این آقایان خود آقای سیوطی هیچ اشکالی ندارد؛ میگوید بذار آورده است، ابو یعلی آورده است، ابن ابی حاتم آورده است، ابن مردوی آورده است که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فدک را به حضرت زهرا دادند.
ببینید عزیزان این روایت قبلی است و این هم روایت بعدی است. آقای سیوطی هیچ اظهارنظری هم نکرده است و مبنایشان هم این است که وقتی روایتی مورد قبولشان نیست میگوید ضعیفٌ.
عزیزان خوب دقت کنند که الان من از همین درّ المنثور سیوطی را میآورم و کلمه ضعیفٌ را اینجا میزنم.
«أخرج الطبرانی فی الأوسط بساند ضعیف»
الدر المنثور، جلد 1، صفحه 14.
«البزار فی مسنده بساند فیه قیس بن الربیع وهو ضعیف»
نصب الرایة، جلد 2، صفحه 51.
«طبرانی بساند ضعیف»
«عبد بن حمید بساند ضعیف»
در صفحه 18:
«دار قطنی بیهقی بساند ضعیف»
در همین 19 صفحهای که ما ورق زدیم نزدیک به 7 الی 8 مورد ایشان به سند ضعیف اشاره میکنند. اما ما در این بحثی که آوردیم عزیزان ملاحظه کردند که آقای سیوطی:
«و أخرج البزار أبو یعلی ابن أبی حاتم» به سند ضعیف ندارد و معلوم است که سند معتبر بوده است. اگر سند ضعیف بود مبنای آقای سیوطی این است که روایاتی که از دیدگاه خودش ضعیف است دیدید که ما در چهار - پنج صفحه نزدیک 10 مورد به سند ضعیف آوردیم.
در فتح القدیر علامه شوکانی که مورد تأیید آقایان وهابیت است به جهت اینکه در رابطه با زیارت قبور مطلبی گفته است و به مزاق آقایان وهابیت خوش آمده است. فتح الغدیر به آقای شوکانی متوفای 1250 تعلق دارد؛ ایشان در اینجا مفصلاً بحث را در جلد سوم مطرح میکند.
ایشان میگوید: بزار، ابو یعلی، ابن ابی حاتم و ابن مردوی از ابوسعید خدری نقل کردند که پیغمبر هنگامی که این آیه نازل شد، فدک را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشیدند. از ابن عباس نقل میکند و میگوید:
«لما نزلت (وآت ذا القربی حقه) أقطع رسول الله (صلی الله علیه و آله) فاطمة فدک»
هنگامی که آیه (و آت ذا القربی حقه) نازل شد رسول الله فدک را به حضرت زهرا به صورت قطع و یقینی بخشید.
فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی، دار النشر: دار الفکر - بیروت، جلد 3، صفحه 224.
أقطع به معنای قطع و یقینی و در اصطلاح امروز به معنای سند شش دانگ است و این مطلب را میرساند که این مال از آن شماست. سپس ایشان در رابطه با ابن کثیر دمشقی حرف میزند؛ ما اشکال آقای ابن کثیر را هم سر جای خودش جواب میدهیم اما ایشان خودش چیزی ندارد و میگوید ابن کثیر حرفی زده است.
در پاورقی هم آقایان آمدند بحثی را از ابن کثیر مطرح کردند که ظاهراً این بحث ساخته و پرداخته رافضیهاست. نمیدانم ابو سعید خدری رافضی بوده است، ابن مردوی رافضی بوده است، ابن ابی حاتم رافضی بوده است، بزار رافضی بوده است، ابو یعلی رافضی بوده است و کدام یک از اینها رافضی بودهاند.
اگر رافضیها اینقدر قدرت دارند که بیایند در کتابهای اهل سنت اینطور روایات را وارد کنند، باید واقعاً به قدرت رافضیها هزار بارک الله گفت و دیگر به کتب اهل سنت هم نمیتوان اعتماد کرد. شما هر روایتی را بیاورید ما میگوییم «حکم الامثال فی ما یجوز و فی ما لا یجوز صیان» از کجا معلوم اینها را رافضیها جعل نکردند و در میان شما منتشر کرده باشند.
در اینجا در رابطه با بحث چند مسئله وجود دارد که عزیزان باید خوب دقت کنند که من در رابطه با حکم اقطاع به معنای اینکه پیغمبر یا حاکم ملکی را قطعی و به صورت قطع در اختیار کسی قرار بدهد.
آقای احمد بن عبدالعزیز عمیره از اساتید دانشگاه از شخصیات برجسته است. ایشان در این زمینه کتابی نوشته است و نام کتاب را گذاشته «هل الإقطاع یفید التملک؟» آیا اقطاع تملکآور است یا نه؟
ایشان بیان میکند: اگر ولی امر زمینی را به کسی اقطاع کند و فرق نمیکند که زمین زراعی باشد یا زمین اسکانی باشد، «هل یملک هذا الشخص الأرض بمجرد الإقطاع فیجوز له التصرف بها بالبیع و نحوه» این به مجرد اینکه حاکم یا پیغمبر زمینی یا خانهای را به کسی به صورت قطعی داد این میتواند تصرف کند و بفروشد و یا اصلاً ولی امر میتواند دومرتبه این را برگرداند؟ یا شخصی که ولی امر زمین را در اختیار او قرار داد باید زمین را احیا کند و برود آنجا کشاورزی کند و باغ و بستان درست کند و به صورت اراضی اموات نگذارد؟
ایشان خیلی مفصل بحث میکند و میگوید: بعضی از آقایان گفتند که اصلاً به مجرد اینکه حاکم زمینی یا ملکی را به کسی اقطاع کرد ملک او میشود و دیگر حتی خود آن حاکم هم نمیتواند آن را برگرداند.
سپس در اینجا روایتی از أنس به مالک میآورد که پیغمبر اکرم میخواست بخشی از بحرین را به انصار برگرداند. آنها گفتند برای مهاجرین هم به همان اندازهای که برای ما قراردادید برای انصار هم قرار بدهید. سپس فرمود: شما انصار پس از من مشکلاتی خواهید داشت و در حق شما ظلم خواهند کرد. اینجا این آقا میگوید که پیغمبر اکرم میخواست برای انصار زمین را در بحرین اقطاع کند. «فدلّ علی مشروعیة الإقطاع» و بیت المال هم هست و ارتباطی به پیغمبر هم ندارد.
همچنین در صفحه بعد روایتی را نقل میکند که پیغمبر زمینی را به زبیر داد و این دلالت بر مشروعیت کار میکند؛ منتها هیچ کسی حرفی نزد. تنها در اینجا که «أقطعها لفاطمة» آقایان قیامت برپا کردند.
عمر بن حریر میگوید: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خانهای را در مدینه به من اقطاع کرد و سپس بیان میکند که صحابه چکار کردند، خود ابوبکر اقطاع داشته است، خود عمر اموال را در اختیار مردم قرار داده است، عثمان به همین شکل، علی بن علی طالب (علیه السلام) به همین شکل و سپس ایشان میگوید:
«أن الملک یثبت بمجرد الإقطاع»
به مجرد اینکه پیغمبر یا حاکم زمینی را به کسی داد شخص مالک آن زمین میشود و احتیاج به احیا کردن زمین ندارد.
منبع یافت نشد (54:30)
حاکم یا پیغمبر زمینی کشاورزی را به شخصی داده است و ده یا بیست سال هم گذشته است و شخص یک بیل هم نزده است؛ ملک خود اوست:
«الناس مسلطون علی أموالهم فیجوز بیع الأرض المقطعة و التصرف بها بمجرد الإقطاع»
حتی برای ولی امر هم جایز نیست که این زمین را برگرداند.
منبع یافت نشد (55:00)
آقایانی که میگویند پیغمبر داده است و این اختیارش در دست ابوبکر ولی امر مسلمین بوده است و خواسته برگرداند. میگوید:
«لا یجوز لولی الأمر إرجاع» حتی اگر خودش هم داده باشد نمیتواند برگرداند؛ حال که پیغمبر اکرم داده است. این به معنای این است که اگر کسی که «ما ینطق عن الهوی» است هم داده باشد نمیتواند برگرداند. اگر از بیت المال هم باشد نمیتواند برگرداند؛ حال آنکه ملک شخصی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است.
«و هذا مذهب المالکیة و الروایة عند الحنابلة» که این بحث را ایشان مفصل میآورد. ایشان از عبدالرحمن بن عوف نقل میکند که پیغمبر اکرم زمینی را به من داد و خود خلیفه دوم آمد گفت که شما میتوانید این زمین را بفروشید و هیچ مشکلی هم ندارد و افرادی هم آمدند و این زمین را خریدند و عثمان هم به هیچ وجه به زبیر اعتراض نکرد که چرا شما این زمین اقطاعی را فروختید. ادله بعدی را میآورد و میگوید:
«الراجح و الله أعلم القول الأول لقوة أدلة»
قول اول که به مجرد اینکه ولی امر و حاکم زمینی را به کسی ببخشد ملک او میشود، احتیاجی به احیا هم ندارد و ولی امر هم نمیتواند آن را دوباره برگرداند.
به نوشته «و کتبه الدکتور أحمد بن عبدالعزیز العمیرة القاضی المندوب فی المجلس الأعلی للقضاء» قاضی منصوب در مجلس عالی قضاوت است. این هم خیلی واضح و روشن است که آمده ادله متعددی را آورده است بر اینکه نبی مکرم اگر چنانچه هم عبارتی را آمده داده است هیچکسی حق اعتراض ندارد.
در اینجا باز آقای بیهقی بحثی را دارند که در سنن کبری بیهقی جلد ششم صفحه 301 حدیث 12736 میگوید: فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پیش ابوبکر آمد و فرمودند این زمین را در اختیار من قرار بده.
«فکانت کذلک فی حیاة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)»
در زمان پیغمبر اکرم هم این زمین در اختیار حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود.
تا اینکه پیغمبر اکرم از دنیا رفت؛ ابوبکر هنگامی که آمد گفت: من میخواهم همانطوری که پیغمبر انجام میداد انجام بدهم و تا آنجایی میآید که عثمان روی کار آمد:
«اقطعها مروان»
فدک را در اختیار مروان قرارداد.
عمر بن عبدالعزیز روی کار آمد و گفت:
«فرأیت أمرا منعه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمة»
کاری که پیغمبر به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بخشیده است
«لیس لی بحق»
حق من نیست و من نمیتوانم در فدک تصرف کنم
«و انا أشهدکم»
و من همه شما را شاهد میگیرم
«انی قد رددتها علی ما کانت علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)»
یعنی شما حساب کنید نزدیک 80 الی 90 سال این فدک در اختیار دیگران بوده است و عمر بن عبدالعزیز میگوید:
نه این غصبی است و من تصرف نمیکنم و آن را به فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) برمیگردانم.
السنن البیهقی الکبری، اسم المؤلف: أحمد بن الحسین بن علی بن موسی أبو بکر البیهقی، دار النشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة - 1414 - 1994، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، جلد 6، صفحه 301.
در رابطه با روایت آقای ابن کثیر دمشقی هم این را خلاصه اشاره کنم و تفصیل آن را بعداً عرض خواهیم کرد. آقای ابن کثیر دمشقی در تفسیرشان جلد 3 همین عبارت را از آقای ابو سعید خدری نقل میکند سپس میگوید:
«لا نعلم حدث به عن فضیل بن مرزوق إلا أبو یحیی التیمی وحمید بن حماد بن الخوار»
من نمیدانم که آیا أبو یحیی التیمی این قضیه را به آقای فضیل بن مزروق نقل کرده است.
تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن کثیر) – ابن کثیر، جلد 3، صفحه 39.
حالا أبو یحیی تیمی نقل کرده باشد؛ ما سند روایت آقای ابن کثیر را هم بررسی میکنیم. تمام راویانش بلا استثناء ثقه هستند؛ حتی عطیه عوفی را هم ما ثابت میکنیم که از ثقات هستند.
در آنجایی که عطیه عوفی بحث فدک را مطرح میکند داد آقایان بالا میرود که این منکر الحدیث و ضعیف است؛ اما در جاهای دیگر خدای البانی میآید به قضیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) میرسد و میگوید: عطیه ضعیف است و روایتش قبول نیست اما زمانی که به فضایل ابوبکر میرسد میگوید: روایت صددرصد صحیح است.
نمیدانم فردای قیامت این افراد چه جوابی در پیشگاه خداوند عالم دارند و چه چیزی میخواهند بگویند. حالا ان شاءالله در ذهن مبارک حضرتعالی باشد که در جلسه بعدی ما عبارت ابن کثیر را مفصل هم از جلد پنجم تفسیر و هم از جلد سوم تفسیر نقل میکنیم و اینکه ایشان همچین شبههای را مطرح میکند اشکالی را که مطرح میکند اشکال بنی اسرائیلی بلکه اشکال خوارجی است؛ نه اشکال علمی و اسلامی.
این را هم ما ثابت میکنیم که آقای ابن کثیر نتوانسته این قضیه را تحمل کند و ان شاءالله به شرط حیات در جلسه بعدی در خدمت بینندگان عزیز هستیم.
مجری:
خیلی ممنونم؛ پس ثابت شد که اولاً فدک ملک شخصی نبی گرامی اسلام بوده است و هرآنچه که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) انجام میدهد در راستای رضایت خداوند است «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی» است و اسناد و مدارکی را هم به صراحت استاد بیان فرمودند که در منابع اهل سنت وارد شده است که پیغمبر فدک را به حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) بخشیدند.
از توجه و عنایت شما خیلی ممنونم. میخواهیم یک مدح از آقا امیر المؤمنان علی (علیه السلام) بشنویم و دل و جانمان تازه بشود. من مطمئنم که قلب نازنین حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اولین شهیده ولایت و اولین مدافع حریم ولایت خوشنود میشود زمانی که از مدح و منقبت آقا امیرالؤمنین علی (علیه السلام) گفته بشود و بیان بشود زیرا این دو زوجی که خداوند متعال آنان را برای هم خلق کرد و برای همدیگر قرار داد و اگر نبود زهرا هم کفی برای علی نبود و اگر علی (علیه السلام) نبود هم کفی برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) نبود.
شنیدن مدح و منقبت این دو بزرگوار واقعاً یک جلایی به دل و جان همه مسلمانان به ویژه شیعیان میدهد و این را هم بگویم تا برای شنیدن مدح و منقبت آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آماده بشوید. من فردا صبح عازم نجف اشرف هستم و ان شاءالله در حرم آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت ویژه دعاگویتان هستم و روبروی ایوان نجف میایستم و به نیابت از طرف شما زیارتنامه میخوانم.
کربلا مشرف میشوم و حتماً دعاگوی تک تک شما دوستان بیننده به ویژه عزیزانی که خارج از کشور هستند و همیشه به یادشان هستم. هر مکان زیارتی که میروم میدانم که دل آنان هم خیلی برای این اماکن مقدس تنگ میشود به یاد همه شما خواهم بود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
از شما تقاضا دارم برای عزیزانی که یک جیبشان را در اختیار شبکه ولایت گذاشتند دعا کنید.
مجری:
اتفاقاً استاد من خیلی به یادشان هستم. این را حقیقتاً میگویم مخصوصاً این چند هفتهای که برنامه با شما هم راه افتاده است انگار در ذهن من مرور میشود. هر باری که حرم مشرف میشوم و سلام میدهم میگویم خدایا کسانی که دارند امیرالمؤمنین (علیه السلام) را حمایت میکنند و یاری میکنند و به این واسطه کمک میکنند تا این ندا و چراغ شبکه جهانی ولایت خاموش نشود و این فریادی که زده میشود و از امیرالمؤمنین دفاع میشود خاموش نشود همیشه به یادشان هستم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شما زمانی که به حرم حضرت امیرالمؤمنین، امام حسین و قمر بنی هاشم مشرف میشوید یک زیارت برای خودتان و یک زیارت هم برای آن دسته از ولایتیهایی که یک جیبشان را برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) و شبکه ولایت گذاشتند بگذارید.
مجری:
امر استاد را روی چشم میگذاریم. ما میخواستیم دعا کنیم اما حالا دیگر به طریق دیگر دعا میکنیم خصوصاً برای کسانی که به طریقی کمک میکنند تا شبکه جهانی ولایت پایدار باشد.
من یکشنبه دیگر برمیگردم و در خدمت شما هستم اما اگر در طول این چند روز اگر دوستان صلاح دانستند در خدمتشان هستم. به ویژه در حرم آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای من لذت زیادی دارد که روبروی حرم آقا امیرالمؤمنین در ایوان نجف بایستم و برای شما آنچه که در مقابل این چشمان گنهکارم در حرم آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) میبینم.
حتماً به یاد شما خواهم بود؛ برویم یک مدح بشنویم.
مجری:
من که خیلی لذت بردم و چندماهی است که خیلی دلم برای آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حرم باصفایش تنگ شده است. ایوان نجف و حال و هوایش، در حرم مولا ایستادن، سلام دادن و زیارت امین الله خواندن چه لذتبخش و شیرین است و آرزومندم که خداوند انشاءالله نصیبتان کند.
همانطور که به شما قول دادم حتماً به قولم وفا میکنم و حتماً به یادتان هستم. همانطور که حضرت استاد فرمودند به صورت ویژه از ولایت یاورانی که یاوری و حمایت میکنند و یک جیبشان را در زندگی برای حمایت از شبکه جهانی ولایت قرار دادند و الحمدلله لطفشان شامل میشود و قطعاً ویژه برایشان دعا میکنم.
اگر عزیزی التماس دعای ویژه و خاص هم داشته باشد همین الان در این مدتی که از برنامه باقی مانده است میتواند پیامک بزند یا از طریق واتس آپ و تلگرام و پیام بفرستد و دوستان هم به دست من برسانند. من حتماً آنجاگویشان هستم.
من خودم را خیلی کوچکتر از این حرفها میدانم اما نمیدانید زمانی که یک شیعه، یک محب و یک عاشق امیرالمؤمنین در مقابل حرم مولا میایستد و میخواهد با آقا حرف بزند سرش را بالا میگیرد و احساس غرور میکند خیلی لذتبخش است.
البته همانطور که توصیه و سفارش استاد بود حتماً دعا میکنم. استاد در این چند دقیقه که صحبت مطرح شد و ما هم بیان کردیم دست یاری خیلی از دوستان بیننده دراز شده است تا دستان شبکه جهانی ولایت را بگیرند.
برخی از عزیزان حتی خارج از کشور بودند گفتند ما اگر بخواهیم شبکه جهانی ولایت را کمک و یاری بکنیم از چه طریقی باید کمک کنیم که این البته به برنامه باشما در روزهای پنج شنبه مربوط میشود که البته دلم نیامد این عزیزان را هم بیجواب بگذارم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
با یکی از دوستانمان در فرانکفورت آلمان که در این سفر اخیر ایشان زبان ما بودند و خداوند انشاءالله جزای خیر به ایشان عطا کند و الحق و الانصاف ما در طول هفت هشت روزی که آنجا بودیم احساس کردیم که هفت هشت دقیقه گذشت؛ به قدری ایشان انسان باصفایی بودند.
دیشب دوستان ما صحبت کردند و ایشان یک شماره خاصی را در اختیار ولایت یاوران گذاشتند زیرا الان ما در چند کشور حساب باز کردیم و برای عزیزان ما که پول ریخته بودند مشکل ایجاد شده بود و یکی از حسابهای ما هم مشمول تحریم شد که البته حدود چند هزار دلار بیشتر نبود که به طور کلی بسته شد.
دوستان اگر محبت کنند با شماره تلفنهای 00982537841484 یا شماره موبایل 09129382581 با جناب آقای میرسالاری تماس بگیرند به صورت 24 ساعته پاسخگوی شما هستند و شماره حساب را برای عزیزان پیامک میزند یا میگوید که بنویسند. به مجرد اینکه عزیزان پول ریختند بزرگواری کنند به همین شماره موبایل پیامک بزنند که ما فلان مبلغ به این حساب واریز کردیم.
این راه ارتباطی برای عزیزان خارج از کشور که در اروپا، آفریقا، آمریکا و کشورهای عربی و استرالیا قرار دارند میباشد که از طریق این شماره موبایل به راحتی میتوانند تماس بگیرند یا پیامک بدهند که در جواب پیامک عزیزان ما شماره حساب را در اختیارشان قرار میدهند.
مجری:
این شماره به واتس آپ و تلگرام هم متصل هستند؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
عزیزان از هر طریقی بخواهند ارتباط برقرار کنند بلافاصله دوستان ولایت یاوران ما برایشان ارسال خواهند کرد. «لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وسعها» و همانطوری که در این دو هفته هم صحبتهای جناب آقای دکتر کرمی، جناب آقای نیک نام، جناب آقای محمدی و غیره را شنیدم.
خدا را شاکر بودم که «مَنْ أَحْیاها فَکأَنَّما أَحْیا النَّاسَ جمیعاً» مخصوصاً داستانی که جناب آقای کرمی نقل کردند برای من خیلی جذاب بود که من همانجا برای اینکه فراموش نکنم سریع تایپ کردم. استاد دانشگاهی که از فرانسه دکترا گرفته بود برگشته بود فرهنگ غرب روی او اثر گذاشته بود و حتی با خانمش هم مشکل پیدا کرده بود. نقل میکند روزی که من یکی از دوستان مهمان بودیم یک مقداری زودتر رفتیم دیدیم که بچهها بیشتر بازی کنند. دیدیم شبکه ولایت را تماشا میکنند و ما هم بالاجبار شبکه را تماشا کردیم. اتفاقاً جناب آقای کرمی روایت:
«الْوَلَدُ سَیدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِین»
بحارالأنوار الجامعة الدرر أخبار الأئمة الأطهار، جلد 101، صفحه 95.
را مطرح میکردید و به اینکه ما باید اخلاق حسنه را با عملمان به بچهها آموزش بدهیم.
شخص میگفت این روایت آنچنان در روح من اثرگذار شد که از آنجا که من خانه برگشتم تصمیم گرفتم نمازهایم را ترک نکنم. شخص میگفت قبل از این در خانه با زیرپوش بودم که تصمیم گرفتم از آن به بعد آن اخلاقم را ترک کنم. دخترم به من گفت: بابا ای کاش زودتر این کار را انجام میدادیم چون من خیلی ناراحت بودم و میخواستم چند بار به شما اعتراض کنم که این کار تو خیلی در خانه زشت و نادرست است.
شخص میگفت: یک جلسه شبکه ولایت خیلی من را منقلب کرد و خیلی از اعتقادات من در که اثر مسافرت به اروپا خراب و متزلزل شده بود عوض شد. شخص از آن به بعد مرتب بیننده شبکه شدند.
آنطوری که نقل کردند در فرودگاه فرانکفورت دیدند یکی از بینندههای شبکه ولایت با یکی از مبلغین وهابی بحث میکند و میگوید: شما سنی نیستید؛ سنی واقعی شیعه است و این شبکه ولایت است. شخص با آنان بحث کرد به طوری که این آقایی که میگفت شیعهها نجس هستند گفت: فرکانس شبکه ولایت چیست؛ بگویید من هم نگاه کنم.
ببینید «مَنْ أَحْیاها فَکأَنَّما أَحْیا النَّاسَ جمیعاً» یک نفر تغییر پیدا کند تمام عزیزانی که تلاش میکنند چه در شبکه ولایت پشتیبانی مالی میکنند یا مبلغ شبکه ولایت هستند قطعاً در این قضیه شریک هستند.
اتفاقاً یکی از این پیامکهایی که مربوط به استبصار چند نفر از عزیزان خارج از کشور خدمت حاج آقای مکارم شیرازی بود را خواندند چشمشان اشک آلود شد. ایشان گفتند: حاج آقای قزوینی یکی از اینها مورد قبول حضرت زهرا (سلام الله علیها) باشد تمام دنیا و آخرت شما آباد است و این به تنهایی کافی است.
مجری:
خیلی از دوستان عزیز ممنونیم که اگر از این طریق میتوانند با ما همراه باشند و خواستند کمکی کنند و به قول آقای نیک نام جیبشان را تقسیم کنند که یکی برای شبکه ولایت و یکی برای زندگی خودشان بگذارند.
در این زمانی که در اختیار داریم سراغ تماسهای تلفنی برویم. در این مدتی که هرچند خیلی زیاد هم نیست اگر دوستان بیننده مختصر و مفید صحبت کنند از آنان ممنون هستیم که بتوانیم تلفنهای بیشتری را پخش کنیم.
تماس بینندگان:
اولین تماس ما از طرف آقای محمدی از بندر گناوه از عزیزان اهل سنت ما هستند سلام به شما:
بیننده (محمدی از بندر گناوه – اهل سنت):
سلام بر حضرت آیت الله العظمی قزوینی حفظه الله تبارک و تعالی و همچنین خدمت آقای اسماعیلی سلام ویژه عرض میکنم! من یک جوان اهل سنت افغانستانی هستم خدا را شاکر و ممنونم که به ما توفیق عنایت کردند که بیننده شبکه ولایت شدیم.
بنده چند وقتی است که در این زمینه به تحقیق پرداختم و خیلی روایات را در کتابهای خودمان و کتابهای شما مقایسه میکنم و از روایات شما و به این نتیجه رسیدم که به اسم توحید دارند دروغهایی را تحویل ما میدهند. حتماً خداوند تبارک و تعالی عاقبت بنده را ختم به خیر کردند که من بیننده شبکه ولایت شدم.
حضرت آیت الله قزوینی ما مردم افغانستان گناهی نداریم و این گناه از طرف علمای ماست. در سوره مبارکه بقره آیه 159 میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتابِ أُولئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون» کسانی که آیات و دلایل روشنی را که ما جهت هدایت خلق فرستادیم کتمان نموده و پنهان میدارند هرآنچه که برای مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم قطعاً خداوند آنان را لعن میکنند و جن و انس و فرشتگان آنان را لعن مینمایند.
چرا علما حقایق را کتمان میکنند؟ اگر اینها در کتابهای شیعه دروغ است کتب اهل سنت هم آنان را دروغ میگویند. من تعبیر میکنم که در چند سال قبل در پیشاور پاکستان مناظره باشکوهی میان علمای اهل سنت افغانستان و شخصی به نام سلطان الواعظون که اینها ده شب مناظره داشتند.
در چند شبی که مناظره کردند علمای اهل سنت ما پا را فراتر میگذاشتند و جناب شیخ نواب که ایشان از بزرگان اهل سنت بودند نگذاشتند که باید حل معما بشود زیرا شما قبلاً علمای اهل سنت را تحریک میکردید که شیعهها رافضی و کافر هستند؛ الان باید مشخص بشود.
بالاخره اینها را نگه داشتند تا اینکه حل معما شد یعنی علمای اهل سنت کاملاً شکست خوردند و روشن شد که حق با شیعه بوده است و خیلی از بزرگان اهل سنت پیشاور شیعه شدند.
مناظره دیگری در بغداد در زمان نظام ملک شاه و جناب آقای علوی قرار گرفت که تا به حال به دست ما رسیده است و در حال مطالعه آن هستیم. با مطالعه این مناظرات میفهمم که حقایق با شیعه بوده است اما علمای اهل سنت از این جهت که میگفتند اگر ما حقایق را بگوییم و کتمان نکنیم مردم همه به تشیع رو میآورند و شیعه میشوند.
آنان به خاطر منافع شخصی خودشان مردم را گمراه میسازند، خلق الله را خراب میکنند، دین خدا را به گمراهی میکشانند. چرا آنان مردم را در شبهه نگاه میدارند و خراب میکنند؟ ما مردم عوام گناهی نداریم و گناه ما تنها به گردن علماست.
در ینابیع المودة که راجع به حوزه مهدویت صحبت میشود و اهل سنت آن را انکار کردند میگویند در ینابیع المودة جلد 2 صفحه 82 میفرماید:
«المهدی طاووس أهل الجنة»
حضرت مهدی طاووس اهل جنت است.
ینابیع المودة لذوی القربی – القندوزی، جلد 2، صفحه 82.
در جای دیگری از قرآن روایت کردند که در سوره انبیاء آیه 105 و در سوره نور آیه 55 و در سوره حدید آیه 15 که اینها در کتب اهل سنت ما هستند و من دارم میخوانم. در اینجا گفتند: کسی که منکر خروج مهدی است و بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است کافر شده است.
فوائد السمطین جلد 2 صفحه 243، لسان المیزان جلد 5 صفحه 130، ینابیع المودة جلد 3 صفحه 295 اینها را جناب استاد برای تمام بینندگان نشان بدهند. انسان نباید چیزی را کورکورانه دنبال کند؛ زمانی که وارد دین یا مذهبی شدید کورکورانه فایدهای ندارد و باید تحقیق کنید.
من به لطف خداوند متعال مدتهاست که دارم تحقیق میکنم و تمام جملات را مقایسه میکنم و میبینم تمامی چیزهایی که در کتب ما دیده میشود اگر دروغ است ما چه چیزی را باور کنیم؟ کتب ما حقایق را به این صورت بیان میکنند. اگر اینها را انکار کنیم بقیه را هم نباید باور کنیم و آنچه که فهمیده میشود این است که حقایق را علمای قبلی به ما گفتند اما علمای جدید به ما نمیگویند.
مجری:
ممنونم آقای محمدی عزیز و از شما بابت مطالب خوبتان تشکر میکنم. اطلاعات خوبی هم داشتید و به طریقی دارید تحقیق میکنید و ان شاءالله به نتیجه واقعی هم برسید. برای شما آرزوی سلامتی داریم و خداوندان شاءالله نگهدار شما باشد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این دوست عزیزمان که فرمودند بعضی از علما حقایق را کتمان میکنند امیرالمؤمنین (علیه السلام) در استدلال به غدیر ماجرایی دارند که معاویه به حضرت امیرالمؤمنین نامه مینویسد و میگوید: من آنم که رستم بود پهلوان. من فرزند ابوسفیان هستم که سید فلان بوده است، خودم معاویه هستم. حضرت به غلام فرمودند که نامهای بنویس. در آن نامه دارد که در تاریخ دمشق و معجم الأدباء و غیره موجود است.
«محمدٌ النبی أخی و سهری و حمزة سید الشهداء أمری» تا خلاصه مفصل امیرالمؤمنین حسب و نسب و سوابقش را در اسلام مطرح میکند. زمانی که معاویه نامه را خواند:
«فقال معاویة أخفوا هذا الکتاب»
معاویه گفت این نامه را مخفی کنید.
«لا یقرأه أهل الشام فیمیلون إلی ابن أبی طالب»
اگر مردم شام این نامه و اشعار علی را بخوانند همگی به طرف علی بن أبی طالب تمایل پیدا میکنند.
تاریخ مدینة دمشق – ابن عساکر، جلد 42، صفحه 521.
معجم الأدباء جناب یاقوت حموی باز همچنین میگوید:
«قال معاویة أخفوا هذا الکتاب لا یقرؤه أهل الشام فیمیلوا إلی ابن أبی طالب»
معجم الأدباء – یاقوت حموی، ج 14، صفحه 48.
این قضیه در تاریخ هم بوده است و برادر بزرگوار هم که همان آیهای را که حضرتعالی اشاره کردید:
«إِنَّ الَّذینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتابِ أُولئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون»
کیفر کسانی را بیان میکند که آنچه هدایت و آیات که خدا نازل کرده بود، کتمان کردند، و آن کیفر عبارت است از لعنتی از خدا، و لعنتی دیگر از هر لعنت کننده است.
سوره بقره (1): آیه 159.
کتمان حقایق جز لعن خداوند نیست؛ حالا این آقایان وهابیت نه تنها کتمان حقایق میکنند بلکه حقایق را مسخره هم میکنند.
مجری:
آقای احمدی از کردستان از برادران اهل سنت ما هستند که خدمت شما عرض سلام و شب به خیر دارم:
بیننده (آقای احمدی از کردستان – اهل سنت):
سلامٌ علیکم و رحمة الله! من هم خدمت جنابعالی و حضرت آیت الله قزوینی سلام عرض میکنم. خدمت حضرت آیت الله عرض کنم که چنانچه خانمی فوت کند ارث او به شوهرش و فرزندانش میرسد یا به کسی دیگر میرسد؟
میخواهم عرض کنم این قضیه فدک صرفنظر از تمام بحثهایی که راجع به آن شده است میخواهم ببینم این زمینها را میتوان به عنوان ارثیه حضرت امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین به حساب آورد یا نه؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این اموال یک چهارمش مربوط به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و مابقی مربوط به فرزندان بزرگوارشان است.
بیننده:
این فرمایش شما را روی چشمانم میگذارم. حضرت علی چطور به خاطر یک زره یک یهودی را در دادگاه محاکمه میکند اما نمیآید ارثش را در زمان حکومت خودش مطالبه نکرده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ببینید برادر بزرگوارم امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از 25 سال روی کار آمده است. مردم با روشهای خلفای گذشته عادت کردند؛ حتی در رابطه با نماز تراویح که امیرالمؤمنین میفرماید: تراویح بدعت است. مردم داد میزنند که علی بن أبی طالب دارد سنت عمر را نابود میکند. وا سنت عمراه!
ببینید برادر بزرگوارم این در کتابهای شیعه با سند صحیح آمده است که میگوید: اگر من میخواستم فدک را برگردانم و بسیاری از تحریفاتی که صورت گرفته بود به زمان پیغمبر برگردانم:
«لتفرق عنی جندی حتی أبقی وحدی»
همه افراد سپاهم از اطراف من متفرق میشوند و من تنها میمانم.
این فرمایش امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کتاب کافی است که سند هم صددرصد صحیح است. حضرت در اینجا اشاره میکند و میفرماید: والیان قبل از من اعمالی را انجام دادند و سنت پیغمبر را تغییر دادند. اگر من مردم را به زور بر ترک آن وادار کنم و کارها را به روال زمان پیغمبر برگردانم حتی کسانی که سپاه من هستند و در رکاب من میجنگند تمامی آنان از اطراف من متفرق میشوند و من تنها میمانم یا تعداد کمی از شیعیان من که امامت من را از کتاب و سنت فراگرفتهاند در کنارم میمانند.
سپس ایشان میفرماید اگر مقام ابراهیم را به جای قبلی برگردانم:
«و رددت فدک إلی ورثة فاطمة (علیها السلام)»
فدک را به ورثه حضرت زهرا (علیها السلام) برگردانم.
الکافی – الشیخ الکلینی، جلد 8، صفحه 59.
و بسیاری از کارهای دیگر که حضرت بیان میکنند که اگر این کارها را بکنم مردم به هیچ وجه از من قبول نمیکنند و میگویند علی بن أبی طالب دارد سنت شیخین و خلفای ثلاثه را تغییر میدهد.
در زمان بعد از قتل عمر عبدالرحمن بن عوف میگوید: به علی گفتم ما با این شرط بیعت میکنیم که تو به کتاب خدا و سنت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سیره ابوبکر و عمر عمل کنی. حضرت علی (علیه السلام) قبول نکردند و فرمودند: من کتاب الله را قبول دارم، سنت پیغمبر را هم قبول دارم اما سیره آن دو نفر را قبول ندارم و لذا امیرالمؤمنین از خیر خلافت گذشتند.
بیننده:
همین کتابی که شما میفرمایید کتاب کافی وارد کرده است که مردم آن روز همه مرتد شدند به جز سه الی چهار نفر یا هفت نفر. من علاقه خاصی به برنامه شما و ارادت خاصی به حضرت علی دارم. آن زمان به حضرت علی اهانت کردند و 350 نفر مسلمان ماندند و بقیه مرتد شدند و دیگر معنایی ندارد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نه این تعبیر را به کار نبرید؛ ما هم اصلاً نمیگوییم مرتد شدند.
بیننده:
طبق کتاب کافی که همه به جز سه الی چهار یا هفت نفر مرتد شدند. حالا به فرمایش حضرتعالی که من ارادت خاصی به حضرتعالی دارم 350 نفر که یک 175 نفر و یک 135 نفر که اگر درست در ذهنم باشد مسلمان مانده است و بقیه مرتد شدند. حالا چه چیزی را از دست بدهند؟
زمانی که پیامبر فوت فرمودند همه از دست رفته است. چطور از حق خودش و حق فاطمه زهرا دفاع نکردهاند؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ببینید عزیز دل من جناب آقای احمدی عزیز اولاً بر اینکه این تعبیری که شما میفرمایید «ارتد الناس بعد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم إلا ثلاثة و أربع» را ما بارها در اینجا جواب دادیم. ارتداد در اینجا به معنای ارتداد از اسلام نیست بلکه ارتداد از ایمان است.
آنان ولایت و امامت علی (علیه السلام) را قبول نکردند نه اینکه مرتد شدند. شما این تعبیر را به کار نبرید؛ اگر ما داریم که چهار نفر یا پنج نفر ماندند در کتابهای عزیزان اهل سنت است که اصلاً همه عرب بعد از رسول اکرم همه مرتد شدند و رفتند.
طبق این روایت که از قول عایشه أم المؤمنین هم هست که «ارتدة العرب قاطبة» و دیگر مال ما نیست.
«و فی حدیث عائشة لما قبض رسول الله (صلی الله علیه وسلم) ارتدت العرب قاطبة أی جمیعهم»
در حدیث عایشه بعد از فوت پیامبر تمام عربها مرتد شدند.
النهایة فی حدیث الغریب و الأثر – مجد الدین ابن الأثیر، جلد 4، صفحه 79.
بیننده:
یعنی اکثرشان؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
یعنی همه تمامی آنان؛ حتی اگر در روایاتی 3 نفر یا چهار نفر بوده است در روایت عایشه سه چهار نفر هم نبوده است. ببینید عزیز دل من این را من از کتابهای اهل سنت آوردم که «النهایة فی غریب الحدیث» آقای ابن أثیر جذری که البته آن ابن أثیر مشهور نیست. ایشان متوفای 606 لسان العرب: «ارتدت العرب قاطبة أی جمیعهم» تمام عرب مرتد شدند رفتند.
بیننده:
تمام عرب را نفرموده است بلکه فرموده است اکثراً.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقای احمدی عزیز ببینید این لسان العرب کتاب لغت است. این «ارتدت العرب قاطبة أی
جمیعهم» ببینید خودش معنا کرده است نه قاطبة را کسی نگفته است به معنای اکثر است. «النهایة فی غریب الحدیث: ارتدة العرب قاطبة إی جمیعهم» همه آنان و در کتاب «غریب الحدیث» قحطانی به همین شکل و همچنین در کتاب«البدایة و النهایة» مال ابن کثیر دمشقی سلفی است و تمامی روایات از عایشه است:
«لما قبض رسول الله ارتدت العرب قاطبة و اشرأبت النفاق»
عربها همه مرتد شدند و نفاق بر همه مسلمانان سایه افکند.
البدایة و النهایة – ابن کثیر، جلد 6، صفحه 336.
اگر ما چهار نفر پنج نفر را استثناء کردیم در کتابهای شما بزرگواران هست که اصلاً چهار پنج نفر هم استثناء نشده است ولی ما نه آنها را دلیل میگیریم برای اینکه مسلمانان مرتد شدند و نه روایات کافی را دلیل میگیریم.
مراد از ارتداد در اینجا به معنای مخالفت با أهم مهمترین واجبات اسلامی میگیریم. همانطوری که ابن اثیر هم در معنای ارتدت در رابطه با حدیث حوض هم همین را معنا میکند.
مجری:
آقای احمدی از تماس شما ممنونم؛ ان شاءالله موفق باشید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نمیدانم قانع شدند یا نه.
بیننده:
اجازه بدهید ما صحبتمان را بکنیم. حضرت آیت الله همین روایت از حضرت عایشه هم درست و فرمایش شما هم درست اما چطور حضرت علی حق خودش را نگرفت؟ اینها که مرتد شدند دیگر چطور اسلام را از دست بدهند؟ عرض کردم هم روایت کلینی و هم روایت اهل سنت را که ما قبول داریم اسلام و دینداری کجاست؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقای احمدی شما اول جواب بدهید. من یک چیز جدیدتری برای شما میآورم که اطلاعات شما بالاتر برود. سؤالات ابوعبید آجری از علمای بزرگ اهل سنت است. متوفای 275 است که میگوید:
«لما مات النبی کفر الناس إلاّ خمسة»
زمانی که پیغمبر از دنیا رفت همه مردم کافر شدند.
مستطرفات السرائر (باب النوادر) «موسوعة إبن إدریس الحلی» - ابن إدریس حلی، صفحه 28.
بیننده:
من فرمایش شما را قبول کردم
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما این روایت را قبول نداریم.
بیننده:
کجای اسلام است که ما باید دفاع کنیم و به خاطر دفاع باید حق خودمان را بگیریم؟ دیگر همه مرتد و کافر شدند. روایتهای ما هم درست و روایتهای حضرتعالی هم درست اما این را عرض میکنم که حضرت علی چطور حق حضرت فاطمه را از مرتدین و از کافران نگرفتند؟ زمانی که اسلامی نمانده است به خاطر اینکه اسلام از دست نرود و به خاطر اینکه دین از دست نرود. دین دیگر از دست رفته است و پنج نفر و هفت نفر کجاست؟ چطور حق خودشان را نگرفته است؟
حضرت چطور یک مسیحی یا یک یهودی را به دادگاه برده است و زره خودشان را از او گرفته است اما حق خودش و فرزندانش را نگرفته است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقای احمدی من سؤالی از شما دارم. بعد از فتح مکه حضرت علی قدرتش بالاتر بود یا پیغمبر اکرم؟
بیننده:
پیغمبر
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
پیغمبر خانههای خودشان را که قریش بعد از هجرت غصب کرده بودند چرا پس نگرفتند؟ همین را شما آقایی کنید و بررسی کنید هفته آینده قدمتان روی چشم ما و به ما جواب بدهید و ما در خدمت شما هستیم.
پیغمبر چرا بعد از فتح مکه اموالشان و خانههایشان که غصب شده بودند را پس نگرفتند؟ هر جوابی که دادید ما هم اینجا جواب میدهیم. با تشکر از شما
مجری:
خدانگهدار. خیلی فرصت ما کم است، آقای محمدی از سیستان و بلوچستان از عزیزان اهل سنت ما هستند. آقای محمدی سلام بر شما:
بیننده (محمدی از سیستان و بلوچستان – اهل سنت):
سلامٌ علیکم خدمت شما و حاج آقای قزوینی، خسته نباشید. دوست ما صحبتهایی کردند و بحث ما هم همین بود و حاج آقا قسمتهایی را پاسخ دادند اما شما صحبتی کردید و گفتید پیامبر فرموده است: «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی» این دوست عزیز ما این صحبتها را کردند و این مبنی بر این است که این سخنی که شما میگویید دارای خیلی تناقضاتی است.
سپس شما گفتید: عمر بن عبدالعزیز گفته است که این ملک غصبی است. بعد از این به سخن دوستمان برمیگردیم که گفتند: «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی» پیامبر گفتند که هرچه از ما میماند صدقه است خوب این یک تناقض است.
تناقض دوم این است که چرا حضرت علی در زمان خلافت خودشان آن را به حضرت فاطمه نبخشیده است. دوست ما در رابطه با همین صحبت کرده است، حالا من از یک بعد دیگر نگاه میکنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقای محمدی دانه دانه صحبت کنید و ما هم دانه دانه جواب میدهیم. فرمایش اولتان این بود که پیغمبر فرموده است بر اینکه «ما ترکناه الصدقة» این را میفرمایید؟
بیننده:
بله
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اجازه بدهید که من الان از خود صحیح مسلم برای حضرتعالی بیاورم. ببینید عزیز دل من این را برای شما عرض کنم کتاب صحیح بخاری که البته اینجا تحریف شده است این را خدمت حضرتعالی میآورم.
بنده آماده هستم و تا آخر وقت هم در خدمت شما هستیم و پیشانی شما را هم میبوسیم و خوشحال هستیم که حضرتعالی هروقت روی خط آمدید مؤدبانه صحبت کردید. ببینید در اینجا:
«فقال أبو بکر قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم) ما نورث ما ترکنا صدقة»
ابوبکر گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت ما پیامبران ارث نمیگذاریم، تمام آنچه را که میگذاریم صدقه است.
نظر علی و عباس چه بود:
«فرأیتماه کاذبا آثما غادرا خائنا»
صحیح مسلم – مسلم النیسابوری، جلد 5، صفحه 152.
شما گفتید ابوبکر که این روایت را نقل میکند دروغ میگوید، گناهکار است، حیلهگر است، خیانت میکند.
شما که این روایت را میفرمایید الان نمیخواهم این را جواب بدهید. ما این را بارها آوردیم نمیخواستم بیاورم. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
«علیٌ مع القرآن مع و القرآن مع علی»
علی با قرآن است و قرآن با علی است.
المستدرک – الحاکم النیسابوری، جلد 3، صفحه 124.
روایت هم صددرصد صحیح است. زمانی که این روایت را میگویید تکلیف این روایت را هم روشن کنید که چطور شد پیغمبر اکرم برای فرزندانش نگفت و برای زنانش نگفت که ما چیزی به ارث نمیگذاریم و تنها این قضیه را به آقای ابوبکر گفته است.
بیننده:
الان شما میگویید که من دروغ میگویم؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شما آمدید گفتید حدیث «ما ترکناه الصدقة» و من هم صحیح مسلم را برای شما آوردم و گفتم این را برای ما توجیه کنید.
مجری:
آن چیزی که شما نقل کردید را استاد بیان کردند و حرف شما را نقد کردند.
بیننده:
استاد الان من همین صحبت شما را ادامه حدیث را دوباره بررسی میکنم. اینجایی که ابوبکر گفتند که حضرت علی آنجا رفته بودند ابوبکر این حرف را زدند بعد در ادامه حدیث هم که بخواهید آورده است که میگوید: شما میگویید که من دروغ میگویم، من غاصب هستم و من فلان هستم. این صفت را به خودش نسبت نداده است. الان که من گفتم استاد من دروغ میگویم منظور توهین کردن به خلیفه اول نیست.
این در ادامه حدیث را روشن میکند و میگوید: آنچه که ابوبکر گفته که هرچه پیامبر از این باغ میگرفت ما به فاطمه (سلام الله علیها) میدادیم و حضرت علی به این امر راضی شد و در زمان خلافت خودشان هم به سنت خلفا آن سهمیه فاطمه را از باغ میگرفت و به فاطمه (سلام الله علیها) میداد.
حالا من صحبتم این است که شما میگویید که غصب شده است آیا حضرت علی در گناه خلفای راشدین شراکت دارد یانه؟ زیرا ایشان هم به سنت خلفا اقتدا کرده است.
شما آمدید گفتید که اگر میآمد باغ را پس میگرفت مردم از دور و اطراف ایشان پراکنده میشدند. آیا استمرار گناه از ترس اینکه مردم به او بدبین بشوند این دلیل بر این میشود که کسی گناه را ادامه بدهد؟
نه استاد شما الان همه روایات اهل سنت را ببینید میگویید حضرت علی ادامه دهنده همان راهی است که خلفا انجام میدادند. اگر این واقعاً غصبی بوده است پس حضرت علی هم در این غصب شراکت داشته است؛ اگر غصبی نبوده است پس واقعیت همین بوده است که خلفا به آن عمل کردند.
حالا جواب من را بدهید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شما بروید خطبه 150 نهج البلاغه نامه 52 را بخوانید و جواب شما در آن دوتا خطبه هست. اما اینکه امیرالمؤمنین فرموده است بر اینکه مگر میشود به دلیل بعضی از مصلحتها ما بگذاریم که مردم گناه و معصیت کنند و ما رها کنیم؟
حضرت علی (علیه السلام) میبینند که خلاف شرعی را انجام دادند و غصبی صورت گرفته است؛ علی بن أبی طالب آنجا ساکت میماند. من جواب شما را هم باز از صحیح بخاری و صحیح مسلم میدهم.
ببینید برادر عزیزم این را هم اجازه بدهید این کتاب صحیح بخاری است که آن را از نرم افزار اهل سنت آوردهام و از نرم افزار شیعیان نیاوردهام. حدیث 1507 که عایشه میگوید از پیغمبر سؤال کردم:
«عن الجدر»
جدر به معنای حجر اسماعیل است؛ بیت الله الحرامی است و حجر اسماعیلی هم هست که حالت هلالی بیرون است. عایشه میگوید: از پیغمبر سؤال کردم که آیا حجر اسماعیل هم جزو خانه خداست یا نه؟ فرمود: بله.
عرض کرد: چرا شما حجر اسماعیل را داخل کعبه نمیکنید؟
فرمود:
«لولا أن قومک حدیث عهدهم بالجاهلیة»
حضرت خطاب به عایشه فرمودند:
قوم شما هنوز آن آثار جاهلیت از ذهنشان نرفته است.
«فأخاف أن تنکر قلوبهم أن أدخل الجدر فی البیت»
میترسم اینها قلبشان انکار کند اگر من حجر اسماعیل را داخل خانه بیاورم.
صحیح البخاری – البخاری، جلد 2، صفحه 156.
پیغمبر برای شما سزاوارتر است تا جلوی ارتکاب به گناهی را بگیرد یا علی بن أبی طالب؟
بیننده:
حاج آقا شما درست گفتید ولی این در اصل موضوع هیچ تغییری ایجاد نکرده است زیرا خانه کعبه مانده است و همه مردم هم دارند به طرف آن نماز میخوانند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نه عبدالله بن زبیر زمانی که آمد گفت من این را قبول ندارم.
بیننده:
استاد این هیچ چیزی را نقد نکرده است. حالا یک ذره کوتاهتر و بزرگتر هیچ فرقی در اصل دین نمیآورد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نه آن خارج از بیت است.
بیننده:
شما میگویید ارث است پس ارث باید به أم المؤمنین عایشه برسد، به همسر عثمان برسد، به همسر فاطمه هم برسد زیرا همه خواهر بودند. من خواهش میکنم شما دفعه قبل با من خصوصی صحبت کردید و من از بزرگواری شما سپاسگذارم و فکر نمیکردم شما به بنده این افتخار را بدهید که من بتوانم با شما خصوصی صحبت کنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
الان یادم افتاد که دفعه قبلی حدود 45 دقیقه خصوصی صحبت کردید. فرمایش شما متین است؛ اگر دوباره فرصت کنم دوستان شماره تلفن آقای محمدی را یادداشت کنند و به من بدهند من دوباره خدمت حضرتعالی تماس میکنم.
اما این مطلب را ظاهراً حضرتعالی توجه نفرمودید. فرمودید که علی بن أبی طالب چطور گذاشت یک کار خلاف شرعی و کار غصبی در دست غاصبان باشد به خوف اینکه شاید از اطرافش پراکنده شوند. این نمیتواند مجوز باشد و من هم روایت صحیح بخاری را خواندم.
کاری که به نظر پیغمبر اکرم خلاف شرع است یعنی حجر اسماعیل باید در داخل کعبه باشد نه بیرون کعبه باشد. چیزی که داخل کعبه است بیرون کعبه رفته است این خلاف شرع و حرام است. عایشه میگوید چرا داخل نمیکنید: میفرماید من میترسم اگر حجر اسماعیل را داخل کعبه کنم تعدادی از قوم تو قلبشان انکار کند.
مجری:
علت اینکه در طواف هم هست همین است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خداوندان شاءالله به شما توفیق بدهد و به مکه مشرف بشوید واجب است زمانی که طواف میکنید اطراف بیت نباید طواف کنید که در آن صورت طواف شما باطل است بلکه بیت و علاوه بر آن حجر اسماعیل را باید طواف کنید.
بعضی از فقها میگویند اگر چنانچه کسی دارد طواف میکند دستش روی دیوار حجر اسماعیل باشد طوافش باطل است. در حقیقت دستش نباید داخل بیت باشد بلکه باید خارج بیت باشد. «طوافٌ علی البیت» نه «طوافٌ فی البیت» و لذا روی این جهت حجر اسماعیل جزو بیت بوده است و پیغمبر اکرم به جهت اینکه مردم از اطرافش پراکنده نشوند.
مجری:
از آقای محمدی عزیز و همه دوستان بیننده که همراهی کردند ممنون هستم. پیام خیلی برای ما آمده است و حتماً در کربلا و نجف دعاگو و نایب الزیاره همه شما عزیزان هستیم و شما هم در حق ما دعا کنید. استاد مختصر و مفید دعا بفرمایید زیرا وقت ما تمام شده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما ولی عصر نزدیک بفرما، نما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بده، رفع گرفتاری از گرفتاران بنما، عزیزان ما در عراق و سوریه و یمن و ترکیه و تاجیکستان و افغانستان و پاکستان و بحرین و عربستان صعودی و میانمار هرکجایی که گرفتار هستند به آبروی حضرت زهرا از همه آنان رفع گرفتاری بنما، خدایا به حق محمد و آل محمد مسلمانان و تمام بشر را از شرّ اشرار به ویژه شر وهابیت پلید نجات بده، خدایا این وهابیت تکفیری را اگر قابل هدایت نیستند به حق زهرای مرضیه رسوا و نابود بگردان، خدایا به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) سربازان و مخلصینی که از حرم دفاع میکنند و در سوریه و عراق و در جاهای دیگر علیه کفر جهانی و علیه وهابیت پلید میجنگند نصرت نهایی بر آنان کرم عنایت بفرما، خدایا بر همه بیماران و بیماران مورد نظر شفای عاجل کرم فرما، خدایا حوائج حاجت مندان روا نما، خدایا به آبروی حضرت زهرا حوائج ما و حوائج دست اندرکاران شبکه جهانی ولایت و حوائج بینندگان عزیز به ویژه عزیزان ولایت یاور برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مجری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، خیلی از توجه و عنایت و همراهی شما دوستان خوب بیننده با شبکه جهانی ولایت و برنامه زنده حبل المتین ممنون هستم. زیر سایه مرتضی علی (علیه السلام) زندگیتان سرشار از نور و معنویت باشد.
خدانگهدار