ترس علمای اهل سنت از نقل فضائل حضرت امیرالمومنین علیه السلام
کد خبر: ١٣١٧٦ تاریخ انتشار: ٢٦ فروردين ١٤٠٤ - ١٧:٣٦ تعداد بازدید: 160
دروس خارج » فقه الحکومه
ترس علمای اهل سنت از نقل فضائل حضرت امیرالمومنین علیه السلام

(جلسه شصت و یکم 03 11 1403)

 
 
 
درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم

 (جلسه شصت و یکم 03 11  1403)

موضوع: ترس علمای اهل سنت از نقل فضائل حضرت امیرالمومنین علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

سلام علیکم ورحمة الله در خدمت دوستان هستیم

پرسش:

استاد! روات کتاب تفسیر قمی ثقه هستند؟

پاسخ:

بله، تمام روات تفسیر قمی ثقه هستند.

پرسش:

فرمایش چه کسی است؟

پاسخ:

آیت الله العظمی خویی در مقدمه معجم الرجال، جلد 1 به صراحت می فرمایند تمام روات تفسیر قمی ثقه هستند چه توثیق شده باشند چه توثیق نشده باشند؛ حتی مجهولین و مهملین هم ثقه هستند.

 همچنین نظرشان در مورد کامل الزیارات این بود، شنیدم آیت الله العظمی خویی اواخر عمرشان از کامل الزیارات نظرشان برگشتند اما تفسیر قمی را ایشان مُصرّ بودند که همه رواتش ثقه هستند. اما ظاهرا فرمایش ایشان تام نیست، چون تفسیر قمی اولاً راوی آن فردی به نام ابو الفضل العباس است این شخص مجهول است؛ یعنی راوی تفسیر علی ابن ابراهیم مجهول است هیچ توثیقی درباره اش نیست.  علاوه بر آن، همه تفسیر از علی ابن ابراهیم نیست بخش زیادی از این تفسیر برای ابو منذر جارودی است که او نیز زیدی مذهب است. خیلی از جاها علی ابن ابراهیم می گوید «و مِن هُنا أبی الجارود» و «مِن هنا عن علی ابن ابراهیم» با توجه به این اگر به وثاقت روات تفسیر علی ابن ابراهیم قائل باشیم، آن قسمتی که مستقیم از علی ابن ابراهیم است «وَ مِن هنا عن  علي ابن ابراهیم» مورد وثوق خواهد بود. این را شیخ آقا بزرگ تهرانی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب الذریعه مفصل کار کرده است، ندیدم کسی مثل ایشان کار کرده باشد. آیت الله استادی هم در این باره مقاله ای داشتند.

ولی درباره کامل الزیارات ابن قولویه باید گفت: می شود به حرف ایشان اعتماد کرد این کتاب برای مرحوم ابن قولویه است و شهادت ایشان برای ما کفایت می کند. یعنی شهادت کلی و عام شان بر وثاقت تمام روات کامل الزیارات ابن قولویه کفایت می کند.

پرسش:

استاد ببخشید! در مقتل ابی مخنف یک روایتی است امام حسین (علیه السلام) در حق معاویه دعا می کند.

پاسخ:

چه دعایی می کند؟

پرسش:

وقتی مروان خبر فوت معاویه را داد می گوید بعد از کلمه استرجاع (رحمه الله) می گوید: خدا رحمت کند .

پاسخ:

خیلی بعید است بعضی وقت ها دعاهایی که ائمه (علیهم السلام) می کنند دعایی است که ظاهرش دعا است ولی باطنش نفرین و لعن است است. امثال این را زیاد داریم.

مثلا امام صادق به منصور دوانیقی «یا امیر المؤمنین» می گوید.

پرسش:

این چطوری توجیه می شود؟

پاسخ:

روایت را باید دید آیا سند دارد یا ندارد، سندش معتبر است؟ یا اصلاً سند ندارد؟ چون شرط اول در انتساب متن به معصوم، بررسی سند است اگر سند درست نبود سالبه به انتفاء موضوع است اگر سند درست بود هم ممکن است تقیه باشد. گاهی تقیةً اهل بیت (علیهم السلام) مطالبی دارند.  حضرت امیر در رابطه با معاویه بعضی از تعابیری دارد، یا نسبت به خلیفه دوم تعابیری دارد این ها باید توجیه بشود مراد حضرت تقیه یا جلب نظر یارانش بوده است.

در کافی، جلد 8، صفحه 59، حدیث 21 مفصل در رابطه با خلفا بحث می کند بعد می فرماید به قدری این ها بدعت گذاشته بودند که اگر بخواهم این ها را جا بجا کنم

«لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله و سلم)‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص 59، خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام)، ح21‏

آن هایی که با من دارند می جنگند این ها هم از اطراف من پراکنده می شوند!

لذا بعضی وقت ها برای جذب افراد مصلحتاً امام یک مطلبی را بیان می کند که نظر اصلی و قاطع امام نیست.

«سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ التَّقِيَّةُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقِيَّةُ حِرْزُ الْمُؤْمِنِ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2، ص220 و 221

«إِنَّ التَّقِيَّةَ دِينِي وَ دِينُ آبَائِي وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ يَا مُعَلَّى إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِي السِّرِّ كَمَا يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِي الْعَلَانِيَة‏»

المحاسن؛ نویسنده: برقى، احمد بن محمد بن خالد، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج1، ص255

مشخص است که باید همه روایات و حرف ها را کنار هم گذاشت تا به نتیجه رسید.

 مثلاً تعابیری در نهج البلاغه است که می گویند درباره خلیفه اول و دوم است. قطعاً این هم نیست. در کنارش صحیح مسلم، جلد 5، صفحه 152، حدیث 4468 «كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا» دارد.

«فقال أبو بَكْرٍ قال رسول اللَّهِ ما نُورَثُ ما تركنا صَدَقَةٌ فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا... ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي؛ ج3، ص 1378، ح 1757 (آدرس هی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)

این تعبیر واضح و روشن است باید کنار هم گذاشته بشود تا بشود نتیجه گرفت.

پرسش:

امکان جعل است؟

پاسخ:

امکان جعل خیلی زیاد است. مرحوم مامقانی در مقدمه تنقیح المقال دارد یک سری افراد بودند که از حکومت پول می گرفتند و احادیثی از زبان امام صادق (سلام الله علیه) جعل می کردند و منتشر می کردند تا مردم را به امام صادق بدبین بکنند.

تعابیری است:

 «لا تعامل الاکراد فإنهم طائفةُ من الجن کشف عنهم الغطاء»

**

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقُلْتُ إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً مِنَ الْأَكْرَادِ وَ إِنَّهُمْ لَا يَزَالُونَ يَجِيئُونَ بِالْبَيْعِ فَنُخَالِطُهُمْ وَ نُبَايِعُهُمْ فَقَالَ يَا أَبَا الرَّبِيعِ لَا تُخَالِطُوهُمْ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ حَيٌّ مِنْ أَحْيَاءِ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَا تُخَالِطُوهُمْ.»

 الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج5، ص158، بَابُ مَنْ تُكْرَهُ مُعَامَلَتُهُ وَ مُخَالَطَتُه‏، ح2

 «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْهَاشِمِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُوسُفَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ دَاوُدَ الْحَدَّادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَا تُنَاكِحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ قَالَ وَ الْهِنْدُ وَ السِّنْدُ وَ الْقَنْدُ لَيْسَ فِيهِمْ نَجِيبٌ يَعْنِي الْقُنْدُهَارَ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج5، ص353، بَابُ مَنْ كُرِهَ مُنَاكَحَتُهُ مِنَ الْأَكْرَادِ وَ السُّودَانِ وَ غَيْرِهِم ‏، ح3

«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ شَرِيكٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لَا تَسُبُّوا قُرَيْشاً وَ لَا تُبْغِضُوا الْعَرَبَ- وَ لَا تُذِلُّوا الْمَوَالِيَ وَ لَا تُسَاكِنُوا الْخُوزَ- وَ لَا تُزَوِّجُوا إِلَيْهِمْ فَإِنَّ لَهُمْ عِرْقاً يَدْعُوهُمْ إِلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ»

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام،  محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج15، ص132

خود این مطالب داد می زند که من از معصوم صادر نشده ام.

(إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ)

گرامی ‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.

سوره حجرات (49): آیه 13

همه این روایت ها را می شوید دور ریخت. امثال این روایات را درست کرده اند. پول هایی از حکومت می گرفتند و این روایات را مطرح می کردند و از زبان ائمه علیهم السلام منتشر می کردند. لذا یکی از بحث هایی که ما خیلی باید دقت کنیم مطالب نادرستی است که به معصوم نسبت داده اند. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی یک سخنی داشتند که احادیث ائمه (علیهم السلام) ناظر به احادیث اهل سنت است. کسی که احادیث اهل سنت را مطالعه نکند، احادیث اهل بیت علیهم السلام را نمی تواند متوجه بشود.

شما ملاحظه بفرمایید در عصری که امام باقر و امام صادق علیهماالسلام هستند سی، چهل نفر فحول از اهل سنت در میدان فقاهت و حدیث، حوزه تدریسی دارند.

آدرسی خدمت دوستان می دهم یک روایت خیلی جالب دارد، عزیزان این روایت را یادگاری داشته باشند. دو - سه روایت این طوری داریم خیلی جالب است.

«أَتَى قَوْمٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَسْأَلُونَهُ الْحَدِيثَ مِنَ الْأَمْصَارِ وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ لِي أَ تَعْرِفُ أَحَداً مِنَ الْقَوْمِ قُلْتُ لَا فَقَالَ كَيْفَ دَخَلُوا عَلَيَّ قُلْتُ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ يَطْلُبُونَ الْحَدِيثَ مِنْ كُلِّ وَجْهٍ- لَا يُبَالُونَ مِمَّنْ أَخَذُوا»

 تعدادی از افراد از شهرهای مختلفی خدمت امام صادق علیه السلام آمدند تا از حضرت حدیث سوال کنند. راوی می گوید من هم آن جا بودم حضرت به من فرمود این ها را می شناسی؟ گفتم خیر. فرمودند: چطور به منزل ما آمدند؟ گفتم این ها دنبال حدیث بودند از هر کسی دوست دارند می آیند حدیث می گیرند.

«فَقَالَ لِرَجُلٍ مِنْهُمْ هَلْ سَمِعْتَ مِنْ غَيْرِي مِنَ الْحَدِيثِ»

امام صادق فرمود آیا از غیر من حدیث شنیدید؟

«قَالَ نَعَمْ قَالَ فَحَدِّثْنِي بِبَعْضِ مَا سَمِعْتَ»

بعضی احادیثی که از غیر من شنیدی برای من بگو

«قَالَ إِنَّمَا جِئْتُ لِأَسْمَعَ مِنْكَ لَمْ أَجِئْ أُحَدِّثُكَ»

آمدم از تو حدیث بگیرم نمی خواهم برای تو حدیث کنم

«وَ قَالَ لِلْآخَرِ ذَلِكَ مَا يَمْنَعُهُ أَنْ يُحَدِّثَنِي مَا سَمِعَ‏»

او را چه شده است، چرا حاضر نیست حدیث هایی که شنیده را بگوید؟1

«قَالَ تَتَفَضَّلُ أَنْ تُحَدِّثَنِي بِمَا سَمِعْتَ أَ جَعَلَ الَّذِي حَدَّثَكَ حَدِيثَهُ أَمَانَةً لَا أتحدث [تُحَدِّثُ‏] بِهِ أَبَداً قَالَ لَا قَالَ فَسَمِّعْنَا بَعْضَ مَا اقْتَبَسْتَ مِنَ الْعِلْمِ حَتَّى نَعْتَدَّ بِكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»

...گفت شما احادیثی که از دیگران شنیدی بگو

«قَالَ حَدَّثَنِي سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ»

سفیان ثوری از فقهای (سنّی) مشهور عصر امام صادق (سلام الله علیه) است.

«حَدَّثَنِي سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ النَّبِيذُ كُلُّهُ حَلَالٌ إِلَّا الْخَمْرَ ! ثُمَّ سَكَتَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام زِدْنَا»  

...بیشتر بگو.

«قَالَ حَدَّثَنِي‏ سُفْيَانُ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَنْ لَمْ يَمْسَحْ عَلَى خُفَّيْهِ فَهُوَ صَاحِبُ بِدْعَةٍ» !

...هر کس بر روی کفشش مسح نکند صاحب بدعت است

«وَ مَنْ لَمْ يَشْرَبِ النَّبِيذَ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ» !

-داستانش مفصل است ده، دوازده روایت به امام صادق منسوب و از ایشان نقل می کنند من جمله این روایت:

«قَالَ حَدَّثَنِي سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُنْكَدِرِ أَنَّهُ رَأَى عَلِيّاً ع عَلَى مِنْبَرٍ بِالْكُوفَةِ وَ هُوَ يَقُولُ لَئِنْ أُتِيتُ بِرَجُلٍ يُفَضِّلُنِي عَلَى أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ لَأَجْلِدَنَّهُ حَدَّ الْمُفْتَرِي‏»!

حضرت علی ابن ابی طالب بالای منبر گفت اگر مردی نزد من بیاید و من را بر ابوبکر یا عمر برتری دهد «لَأَجْلِدَنَّهُ حَدَّ الْمُفْتَرِي»، بر او تازیانه حد افتراء می زنم! یعنی هر کسی بگوید حضرت علی از ابابکر و عمر افضل است این باید شلاق بخورد! بعد حضرت فرمود:

 «زِدْنَا»

 باز هم بگو -خیلی جالب است-.

«حَدَّثَنِي سُفْيَانُ عَنْ جَعْفَرٍ أَنَّهُ قَالَ حُبُّ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُمَا كُفْرٌ» !

حضرت فرمود:

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام زِدْنَا»

 بیشتر بگو .

«قَالَ حَدَّثَنِي يُونُسُ بْنُ عُبَيْدٍ عَنِ الْحَسَنِ أَنَّ عَلِيّاً علیه السلام أَبْطَأَ عَلَى بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ فَقَالَ لَهُ عَتِيقٌ مَا خَلَّفَكَ عَنِ الْبَيْعَةِ» !

مراد از «عَتِیقٌ» ابوبکر است

«لَقَدْ هَمَمْتُ أَن‏ أَضْرِبَ عُنُقَكَ» !

یا علی می خواستم گردنت را بزنم که تأخیر در بیعت کردی!

«فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام خَلِيفَةَ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَثْرِيبَ» !

من را ملامت نکن اشکال ندارد سرزنش نکن! ابابکر به خالد گفت حضرت علی را چه و چه کن خیلی مفصل است یکی این مطلب است:

«أَنَّ عَلِيّاً علیه السلام لَمَّا قَتَلَ أَهْلَ صِفِّينَ بَكَى عَلَيْهِمْ» !

بر کشته های صفین گریه کرد.

«ثُمَّ قَالَ جَمَعَ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فِي الْجَنَّةِ» !

ان شاء الله من و کشتگان صفین در بهشت با هم هستیم!

از جعفر ابن محمد:

«لَمَّا رَأَى عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام يَوْمَ الْجَمَلِ كَثْرَةَ الدِّمَاءِ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ يَا بُنَيَّ هَلَكْتُ»!

امیر المؤمنین به امام حسن گفت این همه کشته بیچاره شدم!

« قَالَ لَهُ الْحَسَنُ يَا أَبَتِ أَ لَيْسَ قَدْ نَهَيْتُكَ عَنْ هَذَا الْخُرُوجِ» !

نگفتم برای جنگ جمل نرویم!!

 دقت کنید همه این ها را دارند ردیف می کنند که حضرت صادق فرموده ولی خودشان هم نمی شناسند که این بزرگوار حضرت امام صادق علیه السلام است تا آن جایی که

«فَقَالَ اكْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي»

امام صادق علیه السلام فرمود پدرم از جدّم برایم حدیث فرمود

«قَالَ مَا اسْمُكَ»

اسم تو چه است؟

یعنی امام صادق را نمی شناسد

«قَالَ مَا تَسْأَلُ عَنِ اسْمِي»

تو را چه شده که اسم من را می پرسی

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَالَ خَلَقَ اللَّهُ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَجْسَادِ بِأَلْفَيْ عَامٍ ثُمَّ أَسْكَنَهَا الْهَوَاء فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ثَمَّ ائْتَلَفَ هَاهُنَا وَ مَا تَنَاكَرَ ثَمَّ اخْتَلَفَ هَاهُنَا وَ مَنْ كَذَبَ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى يَهُودِيّاً وَ إِنْ أَدْرَكَ الدَّجَّالَ آمَنَ بِهِ وَ إِنْ لَمْ يُدْرِكْه‏ آمَنَ بِهِ فِي قَبْرِه‏»

بعد دارد:

«فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مِنْ أَيِّ الْبِلَادِ أَنْتَ قَالَ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ قَالَ هَذَا الَّذِي تُحَدِّثُ عَنْهُ وَ تَذْكُرُ اسْمَهُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ تَعْرِفُهُ»

احادیثی که داری نقل می کنی اسم راوی حدیث جعفر ابن محمد است او را می شناسی؟ و تا به حال او را دیدی؟ گفت نه.

«قَالَ لَا قَالَ فَهَلْ سَمِعْتَ مِنْهُ شَيْئاً»

از جعفر ابن محمد چیزی شنیده ای؟

«قَالَ لَا قَالَ فَهَذِهِ الْأَحَادِيثُ عِنْدَكَ حَقٌّ»

تمام احادیثی که گفتی حق است؟!

«قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَتَى سَمِعْتَهَا»

گفت بله، چه زمانی شنیدی؟

«قَالَ لَا أَحْفَظُ»

یادم نیست

«قَالَ إِلَّا أَنَّهَا أَحَادِيثُ أَهْلِ مِصْرِنَا مُنْذُ دَهْرِنَا لَا يَمْتَرُونَ فِيهَا»

احادیث شهر ما است

«قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام»

-این قسمت جالب است-

«لَوْ رَأَيْتَ هَذَا الرَّجُلَ الَّذِي تُحَدِّثُ عَنْهُ»

از جعفر بن محمد که روایت می کنی اگر یک روزی او را ببینی

«فَقَالَ لَكَ هَذِهِ الَّتِي تَرْوِيهَا عَنِّي كَذِبٌ وَ قَالَ لَا أَعْرِفُهَا وَ لَمْ أُحَدِّثْ بِهَا»

به تو بگوید: این ها که می گویی همه کذب است همچنین حرفی نزدم اگر امام صادق را ببینی و بگوید تمام این روایت دروغ است.

«هَلْ كُنْتَ تُصَدِّقُهُ»

آیا فرمایش امام صادق را تصدیق می کنی؟

 «قَالَ لَا»!

 می گوید اگر خود امام صادق را ببینی شما داری از سفیان و ... می گویی این همه روایات از امام صادق دارد نقل می کند ابابکر و عمر چنان است حد مفتری می زنم اگر خود امام صادق را ببینی بگوید این ها دروغ است قبول می کنی؟ «قَالَ لَا»!

«قَالَ لِمَ»

چرا؟

«قَالَ لِأَنَّهُ شَهِدَ عَلَى قَوْلِهِ رِجَالٌ لَوْ شَهِدَ أَحَدُهُمْ عَلَى عِتْقِ رَجُلٍ لَجَاز قَوْلُهُ»

اساتیدی به من گفتند مثل سفیان ثوری، حسن بصری و .... این ها آدم های معتمدی برای من هستند و این ها اگر بر عِتق مردی سخن بگویند که این بنده است و این آزاد است قبول می کنیم.

امام صادق به او می فرماید: اگر خود امام صادق بگوید دروغ است قبول می کنید؟ گفت نه! از او قبول نمی کنیم! ببینید این ها چه کار کردند و چه به خوردشان دادند؟! این همه مطالب دروغ، بعد حضرت فرمود:

«مَنْ كَذَبَ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى يَهُودِيّاً وَ إِنْ أَدْرَكَ الدَّجَّالَ آمَنَ بِهِ وَ إِنْ لَمْ يُدْرِكْهُ آمَنَ بِهِ فِي قَبْرِهِ يَا غُلَامُ ضَعْ لِي مَاءً وَ غَمَزَنِي وَ قَالَ لَا تَبْرَحْ وَ قَامَ الْقَوْمُ فَانْصَرَفُوا وَ قَدْ كَتَبُوا الْحَدِيثَ الَّذِي سَمِعُوا مِنْهُ ثُمَّ إِنَّهُ خَرَجَ وَ وَجْهُهُ مُنْقَبِضٌ فَقَالَ أَ مَا سَمِعْتَ مَا يُحَدِّثُ بِهِ هَؤُلَاءِ قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ مَا هَؤُلَاءِ وَ مَا حَدِيثُهُمْ قَالَ أَعْجَبُ حَدِيثِهِمْ كَانَ عِنْدِي الْكَذِبُ عَلَيَّ وَ الْحِكَايَةُ عَنِّي مَا لَمْ أَقُلْ وَ لَمْ يَسْمَعْهُ عَنِّي أَحَدٌ وَ قَوْلُهُمْ لَوْ أَنْكَرَ الْأَحَادِيثَ مَا صَدَّقْنَاهُ مَا لِهَؤُلَاءِ لَا أَمْهَلَ اللَّهُ لَهُمْ وَ لَا أَمْلَى لَهُمْ ثُمَّ قَالَ لَنَا إِنَّ عَلِيّاً علیه السلام لَمَّا أَرَادَ الْخُرُوجَ مِنَ الْبَصْرَةِ قَالَ عَلَى أَطْرَافِهَا ثُمَّ قَالَ لَعَنَكِ اللَّهُ يَا أَنْتَنَ الْأَرْضِ تُرَاباً وَ أَسْرَعَهَا خَرَاباً وَ أَشَدَّهَا عَذَاباً فِيكِ الدَّاءُ الدَّوِيُّ قِيلَ مَا هُوَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ كَلَامُ الْقَدَرِ الَّذِي فِيهِ الْفِرْيَةُ عَلَى اللَّهِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ فِيهِ سَخَطُ اللَّهِ وَ سَخَطُ نَبِيِّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ كَذِبُهُمْ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ اسْتِحْلَالُهُمُ الْكَذِبَ عَلَيْنَا»

...فرمود هر کس بر ما دروغ ببندد و ... فردای قیامت جزء اهل آتش هستند.

رجال الكشي إختيار معرفة الرجال؛ كشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص393 - 397

این ها نمونه هایی است که مرحوم کشی در جلد 2، صفحه 393 نقل می کند نشان می دهد روایاتی که دارند از قول ائمه و حضرت امیر دارند نقل می کنند مخصوصاً این خیلی سر و صدا در فضای مجازی کرد که امام حسن فرمود آیا من نهی نکردم که به جمل نرویم؟ «أَ لَيْسَ قَدْ نَهَيْتُكَ عَنْ هَذَا الْخُرُوجِ» حضرت امیر المؤمنین برکشته های بصره داشت گریه می کرد فرمود «هَلَکتُ» بیچاره شدم بر کشته های صفین گریه می کرد گفت ان شاء الله در بهشت با هم هستیم آن جا تلافی می کنم.

چند تا روایت این طوری داریم. این ها روایت های نابی است. یعنی خیلی از مشکلاتی که در برخی روایات داریم از ائمه (علیهم السلام) نقل می کنند یک داروی خوب و شاه کلید همه این مشکلات است. این ها مطالبی گفته اند که امام صادق رد می کند می فرماید: اگر خود امام صادق بگوید این ها دروغ است قبول می کنی؟ می گوید: نه! از او قبول نمی کنم! خیلی عجیب است مشابه این چند روایت داریم.

پرسش:

چطور می گوید از سفیان ثوری خودم شنیدم از این طرف می فرمایید این ها از فقهای عصر امام صادق علیه السلام بودند؟

پاسخ:

این ها محدث و دنبال جمع آوری حدیث بودند خدمت امام صادق علیه السلام به عنوان یک محدث آمدند امام صادق علیه السلام می فرماید حدیث هایی که شنیدید چه است؟

پرسش:

مثلاً می گوید این را از سفیان ثوری شنیدم

پاسخ:

می گوید سفیان ثوری از چه کسی نقل کرد از امام صادق می گوید اگر امام صادق را ببینی بگوید این ها دروغ است از او می پذیری؟ گفت نمی پذیرم!

پرسش:

الان آیا سفیان ثوری برای ما آدم موثقی است ؟

پاسخ:

اصلاً و ابداً! همه شان آخوند درباری بودند، حسن بصری، سفیان ثوری و یحیی ابن معین همه شان جزء دار و دسته بنی امیه بودند. هیچ کدام شان مورد تأیید نیستند. یعنی دکانی در برابر امام صادق (سلام الله علیه) درست کرده بودند، وقتی چهار هزار شاگرد پای درس امام صادق (سلام الله علیه) است ، حکومت را به وحشت می انداخت. حکومت می آید ابو حنیفه، مالک، حسن بصری، سفیان ثوری و سفیان ابن عیینه و... را عَلَم می کند می گوید شما هم در برابر امام صادق علیه السلام یک حوزه درسی تشکیل بدهید یک جمعیتی داشته باشید.

شیخ انصاری در مکاسب این روایت را دارد البته مدرکی نتوانستم پیدا کنم می گوید ابو حنیفه تأکید داشت هر چه امام صادق علیه السلام حرف می زند خلاف او حرف بزند. از او سوال کردند ما در سجده چشم هایمان را ببندیم یا باز کنیم؟ فکر کرد گفت نمی دانم فتوای امام صادق علیه السلام چه است؟

أن أبا حنيفة حكي عنه أنه قال : خالفت جعفرا في كل ما يقول أو يفعل ، لكني لا أدري هل يغمض عينيه في السجود أو يفتحهما

فرائد الاصول (رسائل)، ج1، ص615، الانصاری (م.1281ق.)، به كوشش گروهی از محققان، قم، مجمع الفكر الاسلامي، 1419ق

إنّي خالفت جعفراً في جميع ما قال ، ولم أدر أنّه يغمض عينيه في السجود أو يفتحهما ، ففتحت واحدة وغمضت أُخرى .

 التستري، الشيخ محمد تقی (وفات : معاصر)، قاموس الرجال، ج10، ص376،  تحقيق : مؤسسة النشر الإسلامي،  ناشر : مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، الطبعة الأولى1422

اگر فتوایش این است که چشم را باز کنید من می گویم ببندید اگر گفت ببندید من می گویم باز کنید! اما شما یک چشم تان را ببندید و یک چشم تان را باز نگه دارید. هر چه گفته باشد مخالفت قطعیه است! اگر گفته باز کنید یک چشم تان بسته است اگر گفته ببندید شما یک چشم تان بسته است.

کتاب ها و مدارکی در اختیار این بزرگواران بوده که الان در اختیار ما نیست. کتاب های خطی در اختیار شیخ انصاری بوده، شیخ انصاری آدم معتمد است و قطعاً بدون سند مطلبی نقل نمی کند.

سید نعمت الله جزایری هم در زهر الربیع نقل می کند.

آخوندهای حکومتی تلاش می کنند در برابر اهل بیت علیهم السلام دکانی باز کنند. ابو حنیفه خدمت آقا امام صادق (سلام الله علیه) می آید مناظره ای که با همدیگر دارند این قطعی است در تمام کتاب ها آمده حضرت از او سوال می کند آیا وجوب نماز بیشتر است یا وجوب روزه بیشتر است؟

می گوید قطعاً وجوب نماز خیلی بیشتر است. حضرت می فرماید چطور می شود زن حائض در ایام حیض نمازش را که نمی خواند قضاء ندارد ولی اگر روزه اش را خورد قضاء دارد؟ ابوحنیفه معطل می ماند که چه جواب دهد!

 حضرت می فرماید نجاست بول بیشتر است یا منی می گوید نجاست بول بیشتر است فرمود چطور وقتی بول می آید با دو یا سه مرتبه شستن پاک می شود اما در منی باید غسل هم کرد؟! معطل می ماند.

حضرت حدود ده، پانزده سوال از ابو حنیفه می کنند این روایت در کافی آمده است. این روایت، روایت خیلی شیرینی است مشخص است که این ها دکانی در برابر آقا امام صادق (سلام الله علیه) بوده است و حکومت ها پشت سر این ها بودند. البته اواخر عمر، ابو حنیفه با حکومت مبارزه کرد و زندانی شد، شلاق خورد و ... آن مسئله ای جداست. در یک مقطعی بعضی هایشان در رابطه با وضع خلق قرآن با حکومت در افتادند، با حکومت در افتادن دلیل بر این نیست که رابطه شان با امام صادق و اهل بیت (علیهم السلام) خوب بوده است.

پرسش:

آیا امام صادق (علیه السلام) نباید این ها را به جهالت شان آگاه می کردند؟

پاسخ:

زیر بار نمی رفتند

پرسش:

امام صادق (علیه السلام) با کرامت این ها را آگاه می کردند.

پاسخ:

کرامت در جایی است که این ها قبول کنند مثلاً مرد شامی برای مناظره می آید هشام ابن حکم بحث ولایت را مطرح می کند از نظر ادله عاجز می ماند می گوید به چه دلیل امام صادق بگوییم؟ گفت از خودش سوال کن حضرت می گوید مسیرت این بود چه اتفاقی افتاد و چه و چه شد؟ «قال أشهد أنکَ حجةُ الله» امام صادق وقتی طرف را می بیند صلاحیت دارد با کرامت، معجزه و ... حل می کند.

 این آقا وقتی به منطقه شامات برمی گردد مبلّغ اهل بیت می شود. وقتی اجیر حکومت هستند و به هیچ وجه حاضر نیستند بر خلاف نظر حکومت قدمی بردارند. پیغمبر هم از قبر بلند شود بیاید و بفرماید حق با امام صادق است آیا این ها با این وضعی که دارند قبول می کنند؟! بساط، مقام، بیا و برو و ... که دارند نمی گذارد.

پرسش:

استاد ببخشید! حدود صد سال منع حدیث بوده بعد کسانی که در دستگاه خلافت این ها بودند چطور عمل می کردند؟ چطور شد اهل سنت این همه حدیث دارند؟!

پاسخ:

باید از خودشان سوال کنید! بعد پیامبر اسلام حدود صد سال نقل حدیث ممنوع بود مثل مواد مخدّر بود! هر کسی حدیث نقل می کرد شکنجه می دادند، زندان می کردند، شلاق می زدند. بعد از صد و ده- پانزده سال، حدیث نویسی آزاد شد.

آن روز هم عرض کردم هر کسی را که مادرش به خانه راه نمی داد محدّث شد! بخاری به صراحت می گوید من کتابم را از بین ششصد هزار روایت انتخاب کردم!

حساب کنید حدود دو هزار و هفتصد روایت نقل کرده است. یعنی حدود پانصد و نود و هفت هزار روایت را کنار زده است. این ها را می خواهید چه کار کنید؟! وقتی بخاری در تاریخ صغیر جلد 1، صفحه 57 به نام حضرت امیر المؤمنین می رسد ایشان را اصلا جزء خلفا حساب نمی کند! این خیلی درد است.

«عاش أبو بكر بعد أن استخلف سنتين وأشهرا وعمر عشر سنين حجها كلها وعثمان اثنتي عشرة سنة حجها كلها إلا سنتين ومعاوية عشرين سنة إلى أشهرا حج حجتين ويزيد ثلاث سنين وأشهرا وعبد الملك بعد الجماعة بضع عشرة سنة إلا أشهرا حج حجة والوليد عشر سنين إلا شهرا حج حجة»

التاريخ الصغير؛ أبى عبد الله محمد بن إسماعيل البخاري؛ تحقيق: محمود إبراهيم زايد، فهرس أحاديثه، يوسف المرعشي، دار المعرفة، بيروت – لبنان، الطبعة الأولى 1406 ه‍ - 1986م؛ ج1، ص 57

ابوبکر دو سال و چند ماه، عمر ده سال، عثمان فلان و معاویه «عشرین سنة» اسمی از حضرت علی نیست!

 در صفحه 118 و 119 می آورد:

«ولي أبو بكر سنتين وستة أشهر وولي عمر عشر سنين وستة أشهر وثمانية عشر يوما وولي عثمان ثنتي عشرة سنة غير اثنتي عشر يوما وكانت الفتنة خمس سنين وولى معاوية عشرين سنة وولى يزيد بن معاوية ثلاث سنين وأشهر»

التاريخ الصغير؛ أبى عبد الله محمد بن إسماعيل البخاري؛ تحقيق: محمود إبراهيم زايد، فهرس أحاديثه، يوسف المرعشي، دار المعرفة، بيروت – لبنان، الطبعة الأولى 1406 ه‍ - 1986م؛ ج1، ص 118 و 119

«وكانت الفتنة خمس سنين» بدون این که اسم حضرت امیر المؤمنین را بیاورد می گوید این پنج سال، سال فتنه بود! از این آقایان چه انتظاری دارید؟!

ابوبکر دو سال، عمر فلان، عثمان دوازده «وكانت الفتنة خمس سنين» بعد «وولى معاوية عشرين سنة وولى يزيد بن معاوية ثلاث سنين...» یزید را هم آورده است.

می گوید از دوران حضرت امیر المؤمنین پنج سال، سال فتنه بود بدون این که اسم حضرت علی را بیاورد. چه انتظاری داریم؟! از ابو هریره که نزدیک چهارصد و پنجاه- شصت روایت می آورد از حضرت امیر المؤمنین بیست و نُه روایت می آورد! آن هم از ابن سیرین نقل می کند اما وقتی به روایات حضرت علی ابن ابی طالب می رسد می گوید ضعیف است و روایت صحیح از حضرت علی نداریم. محمد ابو ریّه از اساتید الأزهر می گوید حضرت امیر المؤمنین از اول کودکی با پیغمبر بود در تمام سفرها و حضرها غیر از تبوک با پیامبر بود. اگر بنا بود حضرت امیر المؤمنین روزی یک روایت از پیغمبر شنیده باشد ما باید دوازده هزار روایت از حضرت امیر المؤمنین داشته باشیم.

 مجموع روایاتی که ابن حزم اندلسی از امیر المومنین آورده پانصد و پنجاه روایت می شود آن هم می گویند جز پنجاه روایت صحیح نیست.

البته ایشان مقداری انصاف داشته که گفته است پنجاه روایت صحیح دارد ولی صحیح بخاری از ابن سیرین _ ابن سیرین یکی از فقهای مشهور دوران بنی امیه بود_ نقل می کند:

«يَرَى أَنَّ عَامَّةَ ما يروي عن عَلِيٍّ الْكَذِبُ»

همه روایت هایی که از حضرت امیر المؤمنین نقل می شود همه دروغ است!

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1359، ح3504

این ها را چه کار کنیم؟! با همه این حال ما احادیثی که از اهل بیت علیهم السلام داریم، کلینی 16199 روایت، شیخ طوسی 12 هزار روایت، شیخ طوسی در استبصار پنج هزار روایت، شیخ صدوق بیش از پنج هزار روایت، وسائل 35 هزار روایت، مستدرک 21 هزار روایت از اهل بیت علیهم السلام آورده اند.

روایات نقل شده بالاترین معجزه برای اهل بیت علیهم السلام است دشمنان این همه تلاش کردند که احادیث اهل بیت را نادیده بگیرند و نابود کنند.

شعبی که اهل سنت او را امیر المؤمنین فی الحدیث!!  می دانند می گوید:

«ما لقينا من علي رضي الله عنه أن أحببناه قتلنا وإن أبغضناه كفرنا»

 الأمالي في لغة العرب؛ اسم المؤلف: أبو علي إسماعيل بن القاسم القالي البغدادي الوفاة: 356هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1398هـ 1978م، ج3، ص177

چه مصیبتی از (حضرت) علی کشیدیم! اگر او را دوست داشته باشیم ما را می کشند... حداقل این قدر انصاف داشته است. باز در عیون الاخبار که یکی از کتاب های معتبر اهل سنت است جلد 2، صفحه 212 می گوید:

 «وقال الشعبي: ما لقينا من آل أبي طالب؟ إن أحببناهم قتلونا، وإن أبغضناهم أدخلونا النار»

چه مصیبت ها کشیدیم، اگر این ها را دوست داشته باشیم ما را می کشند اگر این ها را دشمن بداریم وارد آتش می شویم!

عيون الأخبار؛ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبة الدينوري (المتوفى: 276هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية –بيروت1418هـ، ج1، ص311

مرحوم بحرانی در کتاب غایة المرام و حجة الخصام تعبیر جالبی دارد می گوید شافعی آدم با انصافی بود.

«ما تقول فی علی؟ فقال وماذا أقول فی رجل أخفت أولیاؤه فضائله خوفا وأخفت أعداؤه فضائله حسدا وشاع من بین ذین ما ملأ الخافقین»

در رابطه با علی چه می گویی؟ گفت دوستانش از ترس فضائلش را مخفی می کردند جرأت نمی کردند بگویند. دشمنانش هم از حسد نمی گفتند ولی شرق و غرب عالم را احادیث علی پر کرده است!

غایة المرام وحجة الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص والعام؛ نویسنده: السید هاشم البحرانی، ج 5، ص 145، الخبر الثالث والعشرون

یا در کتاب تاریخ طبری، جلد 5، صفحه 189 مغیره به صعصعة ابن صوحان می گوید شنیدم شما در رابطه با حضرت علی ابن ابی طالب مطالبی می گویید. می گوید اگر می خواهید بگویید در خانه هایتان و پشت درهای بسته بگویید. اگر علناً بگویید گردن تان را می زنند.

 سعید ابن جُبیر می گوید وقتی از او سوال کردند در رابطه با این که پرچمدار پیغمبر در جنگ ها چه کسی بود؟ به من نگاه کرد گفت «كأنك رخي البال»

«أخبرنا أحمد بن جعفر القطيعي ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثني أبي ثنا سيار بن حاتم ثنا جعفر بن سليمان ثنا مالك بن دينار قال: سألت سعيد بن جبير فقلت: يا أبا عبد الله من كان حامل راية رسول الله صلى الله عليه و سلم قال: فنظر إلي و قال: كأنك رخي البال فغضبت و شكوته إلى إخوانه من القراء فقلت ألا تعجبون من سعيد أني سألته من كان حامل راية رسول الله صلى الله عليه و سلم فنظر إلي و قال إنك لرخي البال قالوا: إنك سألته و هو خائف من الحجاج و قد لاذ بالبيت فسله الآن فسألته فقال: كان حاملها علي رضي الله عنه هكذا سمعته من عبد الله بن عباس»

...می خواهی من را به درد سر بیاندازی و به کشتن بدهی؟!

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص147، ح4665

از حسن بصری سوال می کنند همه اش ابو زینب، ابو زینب می گویی اسم حضرت علی را نمی بری قضیه اش چه است؟ گفت تمام آن چه که ابو زینب، ابو زینب می گویم حضرت علی ابن ابی طالب است.

«غير أني في زمان لا أستطيع أن أذكر عليا»

در یک زمانی هستم نمی توانم اسم علی را ببریم!

تهذيب الكمال؛ اسم المؤلف: يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي الوفاة: 742، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. بشار عواد معروف، ج6، ص124

تاریخ بغداد نقل می کند راوی می گوید خوابیده بودم دیدم یک نفر نزدیک من می شود گفتم چه کسی پشت سرم است؟ گفت حضرت علی ابن ابی طالب است دور شدم گفت ترسیدم اگر در خواب به حضرت علی نزدیک بشوم به من رافضی بگویند و من را بکشند! در خواب هم می ترسیدند از این که نزدیک حضرت امیر المؤمنین بشوند بیداریش جای خود دارد!

زید ابن ارقم وحشت دارد از این که حدیثی از حضرت امیر المؤمنین نقل کند. سعید ابن مسیّب است جرأت نمی کند حدیث غدیر را نقل کند. زهری آخوند درباری است از آخوندهای رسمی درباری و متوفای 124 است عبد الله علی می گوید:

«قال عبید الله: فقلت للزهری: لا تحدّث بهذا الشام، وأنت تسمع ملء أذنیک سب علی، فقال: والله إن عندی من فضائل علی ما لو تحدّثت بها لقتلت»

أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 1، ص 450، ح 809

حدیث غدیر را می گویی در شام این حدیث ها را مطرح نکن، به اندازه ای که گوش هایت را سبّ علی پر کرده است (یعنی فضای شام مملو از سبّ حضرت علی است) گفت:قسم به خدا به قدری از فضائل حضرت علی دارم «لو تحدّثت بها لقتلت» اگر از فضائل حضرت علی بگویم گردنم را می زنند. زهری درباری و جزء کسانی است که تقویت کننده حکومت بنی امیه است می گوید اگر از فضائل حضرت علی بگویم گردن من را می زنند.

 السنه خلال کتاب معتبری است و همه روایاتش صحیح است می گوید پیش احمد ابن حنبل آمدیم روایت این است:

«وأخبرنا أحمد بن محمد بن مطر أن أبا طالب حدثهم قال سألت أبا عبدالله عن قول النبي صلى الله عليه وسلم لعلي من كنت مولاه فعلي مولاه ما وجهه قال لا تكلم في هذا دع الحديث كما جاء إسناده وهذا الأثر صحيح»

السنة؛ اسم المؤلف: أبو بكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد الخلال الوفاة: 311 هـ، دار النشر: دار الراية - الرياض - 1410هـ - 1989م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عطية الزهراني، ج2، ص348

«من كنت مولاه فعلي مولاه ما وجهه» گفت «قال دع» این حرف ها را رها کن. در رابطه با «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه‏» گفتم معنایش چه است؟ گفت: «لا تکلم فی هذا» حرف نزن «دع الحدیث کما جاء» همان طور که گفتم تو هم نقل کن، در رابطه با تفسیر حدیث غدیر هیچ لب باز نکن!

احمد ابن حنبلی که گل سر سبد حکومت است عالم مهم حکومت است وقتی از او در مورد حدیث غدیر می پرسند می گوید اصلاً حرفش را نزن همین طور گفتند به همین شکل نقل کن. بعد می گویند «إسناد هذا الأثر صحیحٌ»

 جالب این است عبد الله ابن شداد از علمای بزرگ و زهاد اهل سنت بوده سیر اعلام النبلاء دارد:

«قال عطاء بن السائب سمعت عبد الله بن شداد يقول وددت أني قمت على المنبر من غدوة إلى الظهر فأذكر فضائل علي بن أبي طالب (رضي الله عنه) ثم أنزل فيضرب عنقي»

دوست دارم، آرزویم این است بالای منبر بروم از صبح تا ظهر فضائل علی را بگویم پس از آن مرا بگیرند گردنم را بزنند!

سير أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة : التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي، ج3، ص489

چقدر درد است؟! همان تعبیری که علامه امینی دارد انسان بنشیند فقط برای مظلومیت حضرت امیر المؤمنین گریه کند.

پرسش:

نمی شود تقیه کرده باشند؟! شاید از ترس حکومت سکوت می کردند!

پاسخ:

می گوید به من اجازه بدهند حاضر هستم گردنم را بزنند ولی به شرط این که یک صبح تا ظهر فضائل حضرت علی را برای مردم بگویم این مطلب را سنی می گوید نه شیعه!

در رابطه با میثم تمار رضوان خدا بر او باد خدمت حضرت امیر المؤمنین می رسد خصوصی درد دلی می کند حضرت فرمود: میثم! در محبت ما دستت را می برند می گویند از حضرت علی تبری جو. چه کار می کنی؟ عرض کرد: ببرند. حضرت فرمود: پاهایت را هم می برند عرض کرد: ببرند! حضرت فرمود: میثم زبانت را هم می برند این جا میثم گریه کرد گفت یا علی دست، پا و زبان من چه ارزشی دارد فدای تو بشود!

ادب را نگاه کنید! میثم را پیش عبید الله بن زیاد آوردند پرسید علی چه گفت؟ میثم گفت حضرت علی فرمود: دست، پا و زبانت را هم می برند گفت من دست و پایت را می برم زبانت را نمی برم تا کذب حرف علی ثابت بشود!

دست و پایش را بریدند از درخت خرما آویزان کردند داد زد: ای مردم چند لحظه ای که من زنده هستم بیایید از فضائل حضرت علی برای شما بگویم شروع کرد، از فضائل حضرت علی گفتن یکی از صحابه عمرو بن حریث دوان دوان به دار العماره رفت به عبید الله بن زیاد گفت خانه ات ویران! اگر میثم سخنرانیش را ادامه بدهد مردم علیه تو شورش می کنند عبید الله دستور داد جلاد زبانش را هم ببرد.

دوستان ببینند اصحاب حضرت امیر المؤمنین چه کشیدند؟ حجر ابن عدی ها، میثم تمارها چه کشیدند؟ حجاج چه بلایی سر قنبر آورد؟ حجاج می گوید امروز عشق من این است امروز یکی از یاران علی را بکشم چه کسی را سراغ دارید؟ قنبر را می آورند چقدر در برابر حجاجی که از تمام وجودش خون می بارد چه شجاعانه حرف می زند! یک لحظه تقیه نمی کنند به تعبیر میثم مگر جان ما چه ارزشی دارد که فدای شما نشود!

جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم * این متاعی است که هر بی سروپایی دارد

امیدواریم که ان شاء الله خدای عالم ما را از موالیان اهل بیت قرار بدهد.

 




Share
* نام:
* ایمیل:
* نظر:
* کد امنیتی: